*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

عشق..(دخترا پسرا بخونید).!!!

عشق و نقش آن: 

  

بله بازهم ماجرای عشق و عاشقی و بررسی آن در  زندگی های آینده: 

 

در کشور ما عشق تعریف خاص خودش را دارد و به جهت محدودیت ها و عرف حاکم بر جامعه معمولا از مسئله ی عاشقی به معنای واقعی آن (از طرف بزرگتران) استقبالی صورت نمی گیرد و حتی گاهی ما شاهد سرازیر شدن انتقادهای بی شماری از جانب خانواده به سمت فرزندان عاشق  خود....هستیم. 

 

اما با این محدودیت ها و آداب و رسوم رایج در جامعه و انتقادها ...چرا جوانان ما عاشق می شوند؟؟؟ و اصلا عاشقی چیست؟؟ 

  

در اصل عده ای معتقد هستند عشق "به وجود آمدنی" است..مانند شعرای ما 

در مقابل این افراد ـ عده ای دیگر نیز معتقدن عشق "آموختنی" است و می گویند اگر آمدنی بود چرا هزاران مقاله و کتاب در باب عشق نوشته شده است! 

 

حال جوانان ما (که خود هم جزئی از انان هستم)..دچار کدام یک از عشق ها هستند؟ 

بسیار مشهود و روشن است جوانان ما وقت زیادی را صرف آموختن عشق نکرده اند و صرفا در یک عشق لحظه ای(شیفته ای) گرفتار شده و به اصطلاح عاشق شده اند.  

 

عشق یک انرژی "مثبت" تلقی می شود. برای همین نیز کسی که در ابتدا عاشق می شود انرژی و انگیزه ای بسیاری برای ادامه دادن راه و تشکیل زندگی دارد. ولی اگر این انرژی مثبت روزی به فرد نرسد چه خواهد شد. مانند:: کودکی که به مادرش وابسته است اما تنها بخاطر یک امکان مثبت مادرش و آنهم ""شیر"" مادر است که اگر لحظه ای نباشد کودک از بین رفتنیست. اما همین کودک در زمان بچگی تمام استفاده خود از شیر مادر می نماید و بنابراین کم کم وابستگی خود را از شیر مادر به مکمل های دیگر سوق می دهد. 

 

پس انسان به عاشق شدن نیاز دارد.(مانند نیاز کودک به شیر). 

مبادله عشق و محبت یکی از نیازهای اصلی ما آدم ها محسوب می شود. ما دوست داریم مورد توجه دیگران باشیم و متقابلا به دیگران توجه کنیم. 

 

حتما تا حال شنیده اید دختر پسری که روزی عاشق یکدیگر بودند به دلیل برخورد به موانع و مشکلات همین دو فرد عاشق از یکدیگر "متنفر" می شوند.  

بله نقطه مقابل ""عشق"".."نفرت" است. حتی می توان گفت کسی که به دیگری نفرت دارد قطعا به او "توجه" دارد.زیرا اگر جلوی تنفر کسی را بگیریم در واقع جلوی "توجه و عشق" او را هم گرفتیم. 

 

رکن دیگر اینکه می توان تشخیص داد کسی عاشق است."دلتنگی" بیش از حد اوست. چه نسبت به معشوق و چه نسبت به آینده. 

کافیست قدری به رفتارهای کسی که عاشق شده است دقت کنید.. متوجه می شوید که "اظطراب".."دلواپسی".."تنش"..در او بسیار مشهود است. 

اگر می خواهید بدانید عاشق هستید یا نه به مثال زیر دقت کنید: 

 

کافیست همین الان به معشوقه خود زنگ بزنی...و اگر او در دسترس نبود یا مشغول بود ..تمام اعصابت بهم میرزه دکمه های تلفن همراه را از جا در می یاری. 

کافی یک پیامک بهش بزنی و تحویل نده....دیوانه می شی. 

کافی یه ربع قبل از اینکه با معشوقت ملاقات کنی یه سری به آیینه بزنی و خودتو نظاره کنی چه می بینی؟؟یک آدم مظطرب....قلب تالاب تولوپ. 

تازه حالا رفتی سر قرار ..بعد از اتمام ساعت قرار و جداشدن...درست پنچ دقیقه بعد از جدا شدن بسیار دلتنگش می شی..با خودت میگی::"ای خدا کی می بینمش". 

 

 ""دانشگاه"" هم که شده مهد تمدن عشق!!! 

برای شما دوست عزیزم یه مژده دارم ..کافیه فقط در یکی از دانشگاه ها قبول شی.. مهم نیست چه دانشگاهی باشه...کجا باشه..پیام نور باشه..آزاد باشه؟ فرقی نمی کنه آخه خداروشکر همه دانشگاه ها از یک قاون عاشقی تبعیت می کنند و آن قانون هم اصل بسیار مهم ""دادن و گرفتن مقاله"" است. 

ما نواع مختلف عشق را داریم از عشق رمانتیک و افلاطونی گرفته تا عشق یک طرفه و عشق ظاهری و.... 

 

که عشق رایج در دانشگاه های ما از نوع عشق "رمانتیک" است.عشق رمانتیک یعنی عشقی که از دو عنصر "جذابیت و صمیمیت" تشکیل شده است. 

 

دوستان گرامی همه اینها را نوشتم تا به سخن اصلی خود برسم. و آن سخن چیزی نیست جزء سخن دکتر علی شریعتی که فرمودند:: 

""دوست داشتن برتر از عشق"" است!!!یعنی چه؟؟ 

 

یعنی اینکه جوان ایرانی...جوان رو به پیشرفت..جوان آگاه ..جوان سرسبز::: این راه عاشقی نیست. در عشق "دلهره" وجود ندارد. "اظطراب" وجود ندارد. " دلتنگی" وجود ندارد."محدویت" وجود ندارد." خشم" وجود ندارد.  

در عشق (بخصوص دختران توجه کنند) ""افسردگی شدید و ناامیدی"" وجود ندارد. 

عاشق مردنی نیست...عشق محدود به یک نفر یک چیزخاص نیست. که اگر آن کس از ما جدا شد...ما پژمردنی شویم. 

 

عشق  ""وابستگی"" نمی شناسد.پس چرا وابسته به شخص نامحدود می شوید چرا زمام زندگی خود را به دست کسی می سپارید که هر وقت دلش خواست شما را ترک کند و اگر هم انسان خوبی بود فقط خواسته خود را تحمیل نماید. 

 

با این اوصاف ""عشق"" وجود ندارد. پس چه چیزیست که وابستگی ندارد دلتنگی ندارد و رو به فزونی و پیشرفت است و فردعلاقه مند هر روز در طی این مسیر فربه تر و شادتر می شود. 

 

خب معلوم است ""دوست داشتن برتر از عشق است"".