راستی آیا تنها گذاشتن بچهها در خانه کار درستی است؟ برای اینکه بچهها را تنها بگذاریم باید چه آموزشهایی به آنها بدهیم؟ پرسشهایی نظیر آنچه مطرح شد در این زمینه وجود دارد که جوابگویی به آنها برای راحتتر تصمیم گرفتن درباره تنها ماندن فرزندانمان در خانه به ما کمک میکند. برای پاسخگویی به این سوالات که ذهن بسیاری از والدین را به خود مشغول کرده، به سراغ دکتر غزال زاهد، روانپزشک و فوقتخصص روانشناسی کودک و نوجوان و خانواده درمانگر رفتیم و سوالاتمان را از او پرسیدیم.
کودکان تنها در خانه
شاید برای همه سوال باشد که کودکان را از چه سنی به بعد میتوان در خانه تنها گذاشت. بعضی از کارشناسان معتقدند که در سنین ۸ تا ۱۰ سال و در واقع دوران آخر دبستان، میتوان کودکان را در خانه تنها گذاشت. دکتر زاهد میگوید که نمیتوان تنها به این محدوده سنی بسنده کرد. میزان بالیدگی و رشد شناختی و عقلی و اجتماعی و شرایط محیطی و تجارب قبلی کودک و وجود یا عدم وجود مشکلات جسمی یا روانشناختی قبلی یا فعلی در فرزندمان در این تصمیمگیری نقش دارد. کودکی که در زمینه مقابله با اتفاقات آموزش ندیده، کودکی که هنوز خطر را نمیشناسد و دست به کارهای خطرناک میزند، کودکی که از تاریکی، تنها ماندن یا حبس شدن میترسد، کودکی که مسائل امنیتی را یاد نگرفته یا کودکانی که ناتوانی جسمی خاصی دارند را نمیتوان در خانه تنها گذاشت حتی اگر ۸ یا ۱۰ سال به بالا باشند. زاهد در مورد تنها ماندن بچهها در خانه هنگام شب هشدار داد که در موارد ترس از تاریکی و تنهایی در کودکان و عدم امکان تماس با والدین و نبود جایی که کودک بتواند کمک بطلبد و نیز ناامنی خانه و در معرض دزدی بودن، باید در مورد تنها گذاشتن کودک هنگام شب تجدید نظر جدی کرد. همچنین، وقتی کودکان خوابند، خانه را به امید اینکه تا برگردید بیدار نمیشوند ترک نکنید، چرا که ممکن است فرزندتان به محض اینکه شما از خانه بیرون میروید بیدار شود و معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد. در ضمن تنها گذاشتن خواهر و برادرها با هم، بسته به سن کودک و تواناییهای شناختی فرزندان بزرگتر و قدرت حفاظت از فرزندان کوچکتر و داشتن مهارتهای لازم هنگام بروز مشکل و همچنین وجود روابط دوستانه بین خواهر و برادرها، اشکالی ندارد.
دکتر زاهد میگوید کودکی که میتوانیم در خانه تنها بگذایم باید مشکلات جسمی یا روانشناختی قابل توجه نداشته باشد. این مشکلات هم میتواند مقطعی باشد و هم دائمی؛ مقطعی مثل مریضیهایی نظیر سرماخوردگی و تب و… یا دائمی مانند مشکلاتی مثل دیابت و… ممکن است فرزند شما از یک افسردگی یا اضطراب مقطعی در رنج باشد یا کلا یک بیماری روانشناختی ژنتیکی و دائمی داشته باشد؛ مثل بیش فعالی. این بچهها نیاز به مراقبت دارند و اگر تنها باشند ممکن است مشکلی برایشان پیش بیاید. مثلا بچهای که تب دارد، ممکن است بر اثر بالا رفتن تبش دچار تشنج شود؛ حتی اگر این تب در اثر یک سرماخوردگی ساده باشد.
کودکی که تنها میماند، باید در حد قابل قبولی مهارتهای زندگی و اجتماعی را کسب کرده باشد. این مهارتها که در ادامه بیشتر راجع به آن صحبت میکنیم، مهارتهایی است نظیر اجتناب از غریبهها و رعایت احتیاطهای لازم برای دوری از خطر.
او باید بتواند تا اندازهای موارد اورژانس را مدیریت کند. موارد اورژانس مواردی است نظیر آتشسوزی، ورود غریبه به خانه و…
اگر کودکی را تنها میگذارید، باید حس اعتماد و صمیمیت متقابلی بین کودک و والدین وجود داشته باشد. برای اینکه بتوانید فرزندتان را در خانه تنها بگذارید، باید مطمئن باشید که او توانایی تنها ماندن در خانه را دارد و او نیز باید آنقدر با شما صمیمی و رو راست باشد که با یک تعامل درست و منطقی بتواند از پس این مسوولیت بربیاید و هر اتفاقی را با شما در میان بگذارد. اگر شما به فرزند خود اعتماد نداشته باشید، هم خود آرام و قرار ندارید و هم اعتماد به نفس فرزندتان را با کنترلهای بیش از حد و نگرانیهای غیر منطقی از او خواهید گرفت.
برای اینکه فرزندمان را در خانه تنها بگذاریم، باید مهارتهایی را به او یاد بدهیم. دکتر زاهد این مهارتها را اینگونه شرح میدهد: «اجتناب از غریبهها پای تلفن، پشت در منزل و… باید به او یاد بدهیم با غریبهها حرف نزند و به آنها نگوید که در خانه تنها است، مدیریت در مواقع اورژانس مثل آتشسوزی و زلزله و سوختگی و جراحت؛ یعنی باید به فرزند خود یاد دهیم که در مواقع خطر چگونه فرار کند یا خود را از آن مصون بدارد؛ آماده کردن یک خوراکی سالم یعنی فرزند شما باید بتواند برای خود یک غذای سالم تهیه کند مثل گرم کردن غذا یا پوست کندن میوه؛ رفت و آمد امن و سالم به این معنی که فرزند شما باید بتواند از خیابان رد شود، سوار آسانسور شود یا با احتیاط از پلهها بالا و پایین برود و تمام مسائلی را که مربوط به رفت آمد به تنهایی میشود را بتواند به درستی انجام دهد؛ آشنایی با سایر خطرات احتمالی در منزل، مثل رفتن برق، خراب شدن یک وسیله، افتادن یک چیز درون چاه و استشمام بوی گاز یا دود و… توانایی تماس با والدین در هر زمانی که احساس نیاز یا خطر کرد یعنی فرزند شما باید بتواند با تلفن کار کند و در صورت نیاز شماره شما یا جاهای دیگراز قبیل آتشنشانی، پلیس و همسایه مطمئن را بگیرد. این موارد را باید با تمرینهای متوالی به فرزند خود یاد دهید و هنگاهی که خود نیز در خانه هستید از او بخواهید اینها را رعایت کند تا ببینید که یاد گرفته است یا نه. مثلا اگر در خانه اتفاقی افتاد، از او بخواهید مدیریت کند و خود تنها نظارهگر باشید.»
زاهد میافزاید که والدین معمولا به اشتباه توانمندی کودکانشان را برای مدیریت مسائل روزمره و موارد اورژانس، بیشتر از آنچه هست تخمین میزنند و آموزشهای شفاهی به کودکان بدون تمرین عملی به واسطه اینکه اطمینان خاطر والدین را به اشتباه افزایش میدهد و نظارت آنها را کم میکند، میتواند خطرناک و ناقص باشد. از این رو همین که فرزندتان توانست مهارتها را به طور شفاهی به شما بگوید کافی نیست و احتیاج دارد که در عمل نیز این توانایی را به شما نشان دهد تا از یادگیری عملی او مطمئن شوید چرا که گاهی بچهها تنها لغات را حفظ میکنند و معنی آن را نمیدانند یا در معنی دچار اشتباه میشوند. در این صورت به توضیحات عملی شما نیاز دارند تا معنی درست آن جمله یا کلمه را بفهمند. یادتان باشد، کوچکترین و پیش پا افتادهترین کارها هم برای کودکان نیاز به آموزش دارد، مخصوصا در مواقعی که خطری کودک را تهدید میکند.
خانهای امن برای کودکان
با توجه به اینکه سالانه هزاران کودک به دلیل آسیبهای اتفاقی و غیر عمدی هنگام نبودن بزرگسالان با انجام رفتارهای خطرناک مثل آتش بازی و رفتن سراغ وسایل برقی و… دچار آسیبدیدگی و معلولیت میشوند، باید وقتی کودکان در خانه تنها میمانند، خانه را برای آنها ایمن کنیم و تمهیداتی را در خانه در نظر بگیریم که از این خطرات بکاهد. دکتر زاهد در این زمینه موارد زیر را گوشزد میکند:
اولین نکته تهیه تلفنی است که بتوان با آن راحت شماره گرفت و در صورت رفتن برق کار کند. همچنین، یک دفتر تلفن مخصوص کودک که میتواند یک دفتر یادداشت کوچک باشد و نوشتن شمارههای تماس در مواقع ضروری مثل شماره پدر و مادر یا خواهر و برادرهای بزرگتر و شماره اورژانس، پلیس و آتشنشانی، یک همسایه یا فامیلی که در نزدیکی شما زندگی میکند. شما میتوانید چند شماره مهم را که گرفتنش برای فرزندتان سخت است، در حافظه تلفن قرار دهید و استفاده از آن را به فرزندتان یاد بدهید.
دومین نکته در دسترس بودن جعبه کمکهای اولیه، بدون دارو و وسایل خطرناک آن است که حاوی چسب زخم و مایع ضد عفونیکننده باشد. اگر فرزندتان میتواند بخواند و بنویسد، تهیه یک فهرست از کارهایی که در مواقع ضروری باید انجام شود و نکاتی که باید به آن عمل شود میتواند مفید باشد. در واقع فهرستی از مهارتهای لازمی که قبلا به آن اشاره شد، به صورت مرحله به مرحله که کودک بتواند از روی آن بخواند و به ترتیب عمل کند.
سومین نکته راجع به حیوانات و پرندگان است. اگر در خانه حیوانی را نگهداری میکنید، در صورت امکان آن را در قفس و جایی دور از دسترس فرزندتان قرار دهید چرا که علاوه بر خطرات میکروبی که در نبود شما با بیدقتی و ناآگاهی فرزندتان ممکن است پیش بیاید، امکان فرار حیوان به بیرون از خانه یا بلندیهایی که در خانه وجود دارد، میتواند برای کودک خطرساز باشد. ضمن آموزشهای لازم به فرزندتان، به او گوشزد کنید که دنبال حیوان نرود یا اگر حیوان یا پرنده جایی رفت که او نمیتوانست پیدایش کند، دست نگه دارد تا شما به خانه برگردید.
چهارمین نکته، نصب قفل مطمئن برای در و پنجرهها و آژیرهای حساس به دود، تنظیم حداکثر حرارت آبگرمکن منزل روی ۴۰ درجه سانتیگراد، در دسترس نبودن وسایل گرمازا و برقی و برنده، تعمیر دستگیره درها در صورت گیر کردن یا خراب بودن برای اینکه کودک در دستشویی یا بقیه جاها پشت در نماند و ایمن بودن پریزهای منزل، از کارهایی است که میتوان برای ایمنی بیشتر خانه انجام داد.
درباره قفل کردن در خانه روی کودک، باید گفت گرچه این کار مانع برخی اتفاقات میشود، اما با توجه به اینکه ممکن است در خانه اتفاقی بیفتد که کودک احتیاج داشته باشد از خانه بیرون برود، این کار توصیه نمیشود. والدین بسته به سن فرزندشان، برای اینکه از فعالیتهای ارزشمندی مثل ورزش یا فعالیتهای اجتماعی و تعامل با همسالان و تقویت اعتماد به نفس و افزایش مهارتهای اجتماعی فرزندشان جلوگیری نکنند، میتوانند به راهحلهای دیگری به جای قفل کردن متوسل شوند؛ مثل کمک گرفتن از یک همسایه قابل اعتماد یا نظارت مشارکتی والدین در یک مجتمع آپارتمانی و…. اما در صورت باز گذاشتن در منزل، باید آموزشهای کافی به فرزندتان بدهید، مثل اینکه کسی را بدون اجازه وارد خانه نکند، در را روی غریبه باز نکند و… اگر خانهتان ایوان دارد یا به پشت بام و جاهای مرتفع راه دارد، حتما ورودی آنها را قفل کنید یا از حفاظهای مطمئن و ایمن استفاده کنید تا اتفاقی برای فرزندتان نیفتد.
و نکته آخر، در دسترس بودن خوراکیهای سالم برای کودک است. درست کردن غذاهایی که نیازی به گرم کردن ندارند یا آماده کردن بشقاب غذای کودک برای گرم کردن در مایکروویو و آموزشهای لازم در این زمینه لازم است. در ضمن، قرار دادن خوراکیهای مورد علاقه کودک در دسترسش، نه در جاهایی که برای برداشتنش دچار مشکل و خطر شود نیز لازم است. ساختن خانهای امن برای کودکانی که ساعتهایی را در خانه تنها هستند لازم و ضروری است.
تاثیرات مثبت و منفی روانی
بعضیها فکر میکنند اگر فرزندانشان را در خانه تنها بگذارند، مستقل بار میآیند و نتیجهای مثبت از این کار میگیرند. بعضی دیگر نیز فکر میکنند اگر فرزندشان را در خانه تنها بگذارند، از کنترل آنها خارج میشود و این خوب نیست.
دکتر زاهد در رابطه با تاثیرات مثبت و منفی روانشناختی و شخصیتی تنها ماندن در خانه میگوید: «این اثرات به علت تنها ماندن و تمایل کودک به این امر بستگی دارد. قطعا تنها گذاشتن یک کودک در منزل به اجبار و بخصوص در مواردی که اختلالات اضطرابی و ترس از تنهایی یا تاریکی در کودک وجود دارد اثرات سوء در روان کودک خواهد داشت. وقتی کودک نمیخواهد تنها بماند، حتما مشکلی دارد که باید آن را حل کرد و تا وقتی که آن مشکل حل نشود، تنها گذاشتن کودک جایز نیست.»
اما گروهی از کودکان نیز از تنها ماندن در منزل لذت میبرند چون خوشحالند از اینکه مدیریت خانه را به عهده میگیرند و اجازه دارند به برخی فعالیتهای دلخواهشان که در حضور والدین کمتر میتوانند انجام دهند، بپردازند؛ مثل گوش کردن به موسیقی با صدای بلند یا بازیهای پر سر و صدا.
دکتر زاهد در مورد کسانی که فکر میکنند اگر بچهها در خانه تنها بمانند مستقل بار میآیند و خودکفا میشوند نیز میگوید: «درست است که تنها ماندن در خانه باعث ایجاد توانمندیهایی در کودک میشود و او یاد میگیرد چگونه از خود محافظت کند و پژوهشها نیز نشان داده که سپردن بخشی از مراقبت به خود کودک میتواند اثر مثبتی بر رشد و تکامل او داشته باشد، اما از آنجایی که اغلب کودکان وقتی در منزل تنها هستند وقت خود را به تماشای تلویزیون و تفریحات ساکن و انفرادی مثل بازیهای رایانهای و خوراکی خوردن میگذرانند و از شرکت در جمعهای دستهجمعی و پر تحرک و همچنین جمع خانواده محروم میشوند، ممکن است مهارتهای اجتماعی ضعیفتری نسبت به همسالان خود داشته باشند. در این بچهها امکان بروز شخصیت خجالتی و منزوی و عادت کردن به تنهایی وجود دارد و ممکن است در ایجاد ارتباط با دیگران نیز در این بچهها مشکلاتی دیده شود. برای رفع این مشکل باید کودک را بیشتر در جمعها شرکت داد و ایجاد ارتباط با دیگران را در او تشویق کرد.»
دکتر زاهد میگوید که شایعترین مشکل کودکان تنها در منزل این است که حوصلهشان سر میرود و نه اینکه میترسند یا مضطربند. این مشکل زمانی که کودک فعالیت یا تکالیف مشخص و از قبل برنامهریزی شده داشته باشد، کمتر بروز میکند. همچنین لازم به ذکر است که در صورت وجود ارتباطی صمیمانه و سبک تعامل فکری در فضایی مثبت و دوطرفه بین والدین و فرزند امکان کنترل بیشتر فرزند در ساعتهای تنهایی بیشتر خواهد بود.
نوجوانان و تنهایی در خانه
حتما دیدهاید که وقتی بچهها به سن نوجوانی میرسند، دیگر تمایل ندارند با خانواده خود به مهمانی بروند و ترجیح میدهند در خانه تنها بمانند. دکتر زاهد دلیل این رفتار را اینگونه توضیح میدهد که سن نوجوانی سن کسب خودمختاری و استقلال هویت فردی و بودن با جمع همسالان است. نوجوان در این سن علایق و نیازهای متفاوتی نسبت به دوران کودکی دارد و در مقایسه با دوران کودکی مقاومت بیشتری برای دستیابی به این خواستهها در برابر والدین از خود نشان میدهد. از این رو والدین نیز باید با انعطاف بیشتری با نوجوان خود برخورد کنند و به روند رشد فردی و شناختی نوجوان خود احترام بگذارند و جز مواردی که احتمال خطر برای نوجوانشان وجود دارد، اگر ملاحظات امنیتی و آموزشهای لازم انجام شده باشد، برای خواسته نوجوانشان ارزش قائل شوند. پدر و مادر به جای اینکه با نوجوان خود بجنگند و او را مجبور به کاری کنند، میتوانند با آموزش مهارتهای لازم و گوشزد خطراتی که او را در این سن تهدید میکند، به رشد فکری و رفتاری او کمک کنند.
دکتر زاهد میگوید که یک نوجوان قدرت شناختی و تفکر انتزاعی قویتری نسبت به یک کودک دارد و قاعدتا نسبت به بسیاری از خطرات و ملاحظات آگاهتر است، اما در نوجوانی نیز احتمال خطرات خاص این سن وجود دارد که گاه در صورت تنها ماندن نوجوان و رویارویی با آن خطرات، نتایج غیر قابل جبرانی پدید خواهد آمد. نوجوانانی که تنها میمانند، احتمال رفتارهای ضد اجتماعی مانند مصرف مواد مخدر و رفتارهای جنسی و رویارویی با مسائل انحرافی جنسی و فکری از طریق وسایل ارتباط جمعی مثل ماهواره و اینترنت در آنها بیشتر است. والدین باید احتمال بروز این خطرات را به حداقل برسانند و این نه با مخالفت در برابر تنها ماندن نوجوان بلکه با آگاه کردن او راجع به اثرات این خطرات و در دست نبودن ابزارهای این خطرات و همچنین خیلی سختگیر و یا آسانگیر نبودن والدین امکانپذیر است. ایجاد فضایی دوستانه و صمیمانه بین والدین و فرزند در این زمینه کمک زیادی میکند. ارتباط روحی والدین و فرزند باید آنقدر باشد که فرزند درنبود والدینش هم حضور آنها را در کنارش احساس کند و فکر نکند تنهاست و میتواند دست به هر کاری بزند.
در کل و با مسائلی که گفته شد مشخص است که تنها ماندن فرزندمان در خانه در هر سنی احتیاج به مراقبت و تمهیدات خاصی دارد که با دقت و به کار گرفتن آنها میتوان از تاثیرات منفی تنها ماندن در خانه کم کرده و به اثرات مثبتش اضافه کرد.
حدیث السادات میرزایی