قبلا یه جور دیگه بودی ، دیگه درکم نمیکنی ، به نیازهای عاطفیم پاسخ نمیدی ، دیگه برات مهم نیست که ... ، چرا دیگه بهم نمیگی ... ، چرا دیگه نمیپرسی ... ، چرا به انتظاراتم پاسخ نمیدی ، تو سرد شدی ، احساس میکنم دیگه دوستم نداری و هزار و یک چرا و حرف دیگه .
مطالب مذکور در اکثر روابط دوستی ، نامزدی و حتی در دوران عقد از طرف جنس مونث در مورد طرف مذکر مطرح میشه و جالب اینه که عموما در این حرفا ادعا می شود که طرف مذکر کمتر درک می کند و از این حرفا ، در این پست قصد دارم افکار فمینیستی خودم رو کنار بذارم و ثابت کنم اکثر مواقع هنگام ردو بدل شدن این حرفها این جنس مونث است که شرایط طرف مذکر خودش رو درک نمی کنه و بدون توجه به حرفهای خودش ادامه میدهد .
مسئولیت چیست ؟
مسئولیت هم قبل از ازدواج وجود دارد و هم بعد از ازدواج که طبیعتا بعد از ازدواج چندین برابر شده و شکل حقیقی تر به خودش میگیره به گونه ای که باعث رشد و پیشرفت می شود .
بررسی مسئولیت دختران قبل از ازدواج ( سنین 18 تا 25 سال )
خیلی وقته می خوام اینو بنویسم اما نمی شد حالا که شده سعی می کنم کامل
بنویسم پس بخونید به صورت عامیانه می نویسم تا برای همه سنین قابل درک
باشد.
در ابتدا می خوام از رفتارهای مشترک بین آدما بگم ، خب اصلا
چه زمانی ما ها رو جزء آدم حساب می کنند ؟ سن بلوغ ، یعنی دخترا سن 9 تا
11 سالگی و آقا پسرا هم سن 15 تا 18 سالگی تازه قاطی آدما میشن . حالا در
همین سن یعنی سن بلوغ یه اتفاقات عجیبی در همه ما ها شکل میگیره آخه داریم
آدم میشیم مثلا کنجکاویهای ما گسترش پیدا میکنه از همین سن و سال بلوغه که
میخواهیم یه جورایی واسه جنس مخالف جلب توجه کنیم غده ها فعال شدن و
هورمونهای جنسی فعالیتشون زیاد تر شده غریزه جنسی کم کم داره با سیر صعودی
حرکت میکنه کم کم گرایشات به جنس مخالف بالا میره نیازهای عاطفی و
احسااستی ما شکل تازه ای به خود میگیره یا بهتر بگم شکل حقیقی خودش رو
داره پیدا میکنه شخصیت ما داره شکل میگیره یه جایی یه خبری شده درست حدس
زدید همونجا یی که ... کم کم توجه طلبی و گرایشات ما و کنجکاوی و غریزه ما
میطلبه که با یک جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم البته منظورم اون ارتباطه
نیستا یک ارتباط سالم در حد دوستی ، اخی اون اولش فکر میکنی اگه یه دوست
دختر داشته باشی چقدر خوب میشه یا بالعکسش بگذریم پیدا میکنی بعدشم چند
صباحی نگذشته که فکر میکنی احساسه کار خودشو کرده و یک دل نه هزار دل عاشق
شدی اکثر مواقع این درمورد پسرای سنین 16 تا 19 یا 20 سال صادقه این طبیعی
که دخترهای هم رده سنی پسرها در سنین 15 تا 19 سال بیشتر از پسرها قدرت
درک دارند و تا حدودی واقع بینانه تر به مسائل نگاه می کنند هر چند که
احساس دخترها 7 برابر پسرها میباشد . معمولا پسرا تو این سن کمی غرور بیش
از اندازه ای دارند و پرخاشگر و خلاصه خودشون رو عقل کل می دونند فورا هر
چی میشه میرن تو فاز اردواج اینا همه طبیعیه و دورانی داره که میگذره اما چه زمانی باید واقعا به فکر انتخاب همسر باشیم ؟
پاسخ زمانی که معیارهای شما شکل حقیقی به خود گرفت و ثابت ماند .
حالا از کجا بدونیم اصلا معیار ما چیه کی ثابت میشه ؟
چه کنیم که خانواده ای با دوام و مستحکم داشته باشیم؟
این سئوالی اساسی است که هر جوانی در آستانه ازدواج مصمم به یافتن پاسخ آن است ، گرچه پاسخگویی به آن بعد از ازدواج هم دارای اهمیت است. جالب است که بدانیم جواب شرع ، عقل ، علم و عرف به این سؤال یکسان است. و آن یک کلمه یعنی " کفو همدیگر بودن " است. کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، همشأنی و همطرازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن.
ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزاء اصلی و اساسی آن ، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی ، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر ، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. و به تعبیر "فلسفه السنخیه عله الانضمام" ، سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است . به عکس ، هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی ، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موکول کرد. یکی از امور مسئله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است. لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانکحوا ما طاب لکم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب کنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم کفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج کنید.
می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. اگر فرد به تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال های علمی در این مسئله نظری بیفکند به راحتی پی خواهد برد که همسر دلنشین و مورد پسند همسری است که دارای هماهنگی و تناسب سنی باشد. قابل توجه است که کفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است نه تساوی ؛ زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است.
در مطلب ذیل ابعاد مسئله مورد نظر از دیدگاه علم و عرف مورد بررسی قرار گرفته است:
فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 4) 3 سال در نظر گرفت. البته این بدان معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن کاسته شود، حتماً نباید ازدواجی انجام گیرد. شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست، ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 4) 3 سال است. طبیعی است که اگر سایر شرایط ، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی تواند موفق باشد.
بارها با خانواده هایی مواجه می شویم که فاصله سنی زوجین حتی به 25، 20، 15، 13 سال و سال های بین این ارقام بالغ می شود و با یکدیگر مشکلات عدیده ای دارند . ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم که فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است.
1) مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر
وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند. فردی با داشتن بیست سال سن بیشتر ، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا این مسئله زمینه ای فراهم می کند که شخص ارزش لازم را به نظرات فرد کوچکتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود و همین مورد زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد که خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند که توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یکدیگر را درک کنند.
2) عدم تناسب در تواناییهای جسمی
وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی که هفده سال دارد ، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او که در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیک شده است. یکی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب کم کاری گذاشته می شود، یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی که با این عنوان طرح می نماید، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود. در حالی که مرد قصد شانه خالی کردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا که در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد.
3) انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر
وقتی دو جوان با یکدیگر زندگی می کنند ، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امکان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان ، مجال کمتری برای تغییر باقی گذاشته اند.
همین امکان تغییر و تحول است که م ادامه مطلب ...