*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

چگونه همسر آینده مان را بشناسیم؟

""ازدواج"""

ازدواج از جمله تحولات و تصمیم گیریهای مهم زندگی هر فرد است که اگر طرفین به اهمیت آن پی نبرند و ندانند که برای یک عمر زندگی مشترکشان تصمیم می گیرند، احتمال ضریب خطا و احساسی عمل کردن یا وعده های تو خالی دادن طرفین به یکدیگر افزایش می یابد.


 
در صورتی که ازدواج یک چالش است که در سایه آن زن و مرد موجب رشد یکدیگر می شوند.
بررسی ها نشان می دهد، افرادی که قبل از ازدواج به صورت منطقی و صادقانه خواسته ها و خصوصیات اخلاقی خود را برای طرف مقابل مطرح و سطح توقعات خود را از وی در زندگی مشترک به روشنی و به دور از خودخواهی یا غرور بیان کرده اند، زندگی موفق تری نسبت به افرادی دارند که لحظه ای و احساسی تصمیم به تشکیل زندگی گرفته اند.
به همین دلیل شایسته است هر فرد قبل از اینکه اقدام به انتخاب همسر کند ملاکهایی را برای خودش در نظر بگیرد. یعنی افراد علاوه بر ملاکهای جهانی از قبیل سن ازدواج، میزان تحصیلات، شغل، شخصیت، سلامت جسم و روان، هویت، اعتقادات و حتی زیبایی ظاهری (تا حدی که برایشان اهمیت دارد)، باید مواردی را در شخصیت خودشان جستجو کنند.
به عنوان مثال از خود بپرسند، از ازدواج چه انتظاری دارند؟ هدفشان از تشکیل زندگی مشترک چیست؟ و هنگامی که به جواب رسیدند همان گونه که هستند «نه آن طوری که دوست دارند باشند» خود را صادقانه به طرف مقابل معرفی و شناخت لازم را نیز از فرد مورد نظر کسب کنند. زیرا هر چه شناخت طرفین از یکدیگر بیشتر باشد، ازدواج پایدارتر و در نتیجه صمیمیت بین آنان بیشتر خواهد بود.

* انتخاببه طور حتم اولین مرحله «آشنایی» محسوب می شود، که به انتخاب منجر خواهد شد. مرحله بعدی روشن سازی نقشهاست. یعنی من چه کسی هستم؟ چه ویژگیهایی دارم؟ دوست دارم همسر آینده ام چه خصوصیاتی داشته باشد؟ چه ویژگیهایی در شخصیت من هست که دوست ندارم همسر آینده ام آنها را داشته باشد؟ و ... وقتی به پاسخ این سؤالات رسیدیم، در مرحله بعد باید ببینیم فرد مورد نظر چگونه فکر می کند و چه طرز تفکری دارد؟ تا متوجه شویم هر یک از ما موفقیت را در چه می داند و چه هدفهایی دارد و مهمتر از همه اینکه هویت هر کداممان چگونه است؟

* هویت فردی
روی هویت تأکید می کنم زیرا مهمترین عنصر شخصیتی هر فرد محسوب می شود. بنابراین، جوانان باید قبل از ازدواج به این نکته خیلی توجه کنند که طرف مقابل آنان چگونه به زندگی نگاه می کند، تا بدانند کسی که می خواهد شریک زندگیشان شود، براساس چه دیدگاهی وارد زندگی آینده اش خواهد شد.

* هویت قبل از ازدواج
به اعتقاد روان شناسان هویت افراد قبل از ازدواج به چهار گروه تقسیم می شود. نخستین گروه «هویت آدمهای پیشرفته» است، آنهایی که می دانند از زندگی چه می خواهند و هدفشان مشخص است.دومین گروه «آدمهایی که هویت زودرس دارند». یعنی زود به مسایل فلسفی، انتظاراتشان از زندگی آینده و این که دیدگاهشان نسبت به زندگی چیست می رسند.
سومین گروه، آدمهایی هستند که دارای «هویت دیررس» می باشند. یعنی افرادی که هنوز نمی دانند وقت آن رسیده که باید ازدواج کنند، چون هدف خود را از زندگی مشترک نمی دانند.
آخرین مدل هویت، «هویت آدمهای سردرگم» است. این دسته افراد نه تنها به این هویت نرسیده اند، بلکه اهمیتی هم برایشان ندارد و به دنبال دستیابی به آن هم نیستند.
با توجه به این تقسیم بندی بهترین ازدواج، ازدواج افرادی است که هر دو دارای هویت پیشرفته باشند و بدترین نوع ازدواج نیز، ازدواج افراد پیشرفته با افرادی است که هویت سردرگم دارند.
پس اگر آشنایی قبل از ازدواج با هدف و برای شناخت و پیشگیری از معضلات ازدواج باشد، با دید باز و منطقی خواهد بود. در این صورت حتی اگر این شناخت با نداشتن تفاهم مواجه شد، باز هم هیچ آسیبی به دنبال نخواهد داشت. چون دختر و پسر خود را موظف می دانند در دوران آشنایی، سؤالاتشان را به اندازه کافی و کامل مطرح کنند و خواسته های خود را به طور سالم و با صداقت عنوان کنند. از این رو علاوه بر پیشگیری از مشکلات و مسایلی که بعد از ازدواج به دوام زندگی زناشویی دامن می زند، افراد نسبت به زندگی جاذبه های بیشتری پیدا خواهند کرد. چون از آغاز زندگی شناخت لازم در مورد خصوصیات، انتظارات و نگرشهای فرد مقابل دارند، در نتیجه بهتر می توانند یکدیگر را درک کنند.

* مشخص کردن ملاکها و معیارهای ازدواج
ملاکها و معیارهای هر فرد، باورها، علایق و اندیشه های اوست. نکته قابل توجه این است که وقتی به علایق و بایدها و حتی نبایدهای خودمان فکر می کنیم، درمی یابیم که برخی از معیارهایی که ما انتخاب کرده ایم، ارزش چندانی ندارد. چون انسان در برخی از امور دچار «خطای دید» و «اشتباه شناخت» می شود و به خطای اندیشه و اشتباه کردار می افتد و به دلیل تصمیم گیری اشتباه نتیجه نادرست می گیرد.
از همین رو، جوانان می توانند در روابط خود بعد از خواستگاری در حدی که شرع به آنان اجازه می دهد از خواسته ها و انتظاراتشان در مورد همسر آینده شان صحبت کنند و از طرف مقابل نیز بخواهند به سؤالات آنها پاسخ دهد. به طوری که اسلام نیز در احکام خواستگاری برای دیدن و صحبت کردن دختر و پسر قبل از ازدواج هیچ ممانعتی وجود ندارد. البته مشروط بر اینکه با اجازه والدین به خصوص والدین دختر باشد. به این ترتیب، برای پیشگیری از معضلات اجتماعی قبل از ازدواج مانند دوستیهای خیابانی و اینترنتی و همچنین نافرجامی های بعد از ازدواج از قبیل طلاق، ازدواج مجدد و نابسامانیهای خانوادگی، لازم است علاوه بر بینش منطقی و سالم، مرحله خواستگاری و دوران بین خواستگاری و عقد را جدی بگیریم.از همین رو، به خاطر ظرافتها و حساسیتهایی که این دوران در طول زندگی زوجین دارد به چکیده ای از تجربیات افراد می پردازیم.

* نقش والدین در انتخاب همسر
اولین گام ازدواج پس از «انتخاب»، «آشنایی» است که در کشور ما تحت عنوان خواستگاری صورت می گیرد. خواستگاری مرحله ای است که فرد تصمیم برای ازدواج گرفته است و فرد مورد نظرش را نیز انتخاب کرده، ضمن اینکه با خانواده خودش نیز در این مورد به توافق رسیده است.
در اینجا لازم است تأکید کنم توافق با والدین در انتخاب و گزینش همسر بسیار حایز اهمیت است چون اگر والدین در شیوه همسر گزینی نقشی نداشته باشند، پایه های ازدواج پس از مدتی سست می شود، زیرا این پیوند بر پایه عواطف استوار بوده، نه کنش عقلانی. در نتیجه زوجین به هنگام مواجه با مشکلات دچار آشفتگی می شوند و چون از حمایت والدین یک و یا دو طرف برخوردار نیستند، زندگی شان با ناکامی مواجه می شود.
بررسی ها نشان می دهد: پسرانی که عاشق شده اند و عشقشان را به دختر مورد علاقه خود ابراز کرده اند، نه تنها انتظارات آن دختر را با بیان واژه ها و کلمات بالا برده اند، بلکه بعد از ازدواج هم نتوانسته اند آن انتظارات را برآورده کنند. بنابراین دچار تعارض شده اند. دختر نیز که به خاطر عشق آتشین آن پسر با خانواده خود مبارزه کرده و هنجارها را زیر پا گذاشته تا با پسر مورد علاقه اش ازدواج کند، به محض اینکه وارد زندگی مشترک می شود، با مسائلی نیز روبه رو خواهد شد و از آنجا که از این نقش انتظاراتی داشته ولی برآورده نشده است، نسبت به خود، همسرش و وظایف زناشویی بی اعتنا می شود و در نتیجه خانواده از کارکرد مثبت خود باز می ماند.

* دو نمونه عینی
* سعید به مهتاب فکر می کند. چقدر به او علاقه دارد. حاضر نیست به ازدواج با کسی غیر از او فکر کند، ولی در عین حال از ازدواج می ترسد. هر وقت به یاد محسن دوستش می افتد فکر می کند که او هم حتماً در عشق و ازدواج شکست خواهد خورد. محسن و نسرین با رضایت و علاقه با یکدیگر ازدواج کردند. نسرین قبل از ازدواج هیچ توقعی نداشت، اما همین که پایش در زندگی محسن باز شد و با او زیر یک سقف رفت تمام عقایدش عوض شد. او درآمد کم محسن را سرشکستگی اش می دانست و ... همین اختلافها کم کم موجب شد، محسن هم از تمام وعده هایی که به نسرین داده بود غافل شود و سعید به خوبی می دید که از عشق آتشین قبل از ازدواج حتی ذره ای هم باقی نمانده است و ...

* کورش از زندگی اش کاملاً راضی است. او می گوید: «من و همسرم قبل از ازدواج تا حدودی شناخت نسبت به هم کسب کردیم، به طوری که طی دو ماه با نظارت والدین به صورت حضوری و غیرحضوری (تلفنی) از ویژگیهای شخصیتی، انتظارات، اهداف و برنامه های خود برای زندگی آینده مان صحبت کردیم، به طوری که ما علاوه بر گفتگو با یکدیگر از طریق دوستان، محل کار و محل تحصیل و حتی اطرافیان به کسب شناخت از طرف مقابل پرداختیم و پس از آن که با هم به تفاهم رسیدیم، با دید باز و با توکل به خدا با هم ازدواج کردیم و اکنون که چند سال از زندگی مشترکمان می گذرد، از این ازدواج راضی و خشنود هستیم و به یکدیگر افتخار می کنیم.
به این ترتیب اگر در مرحله انتخاب جذابیتها، زیباییها و شرایط ظاهری شخص مورد نظر مورد قبول واقع شد، اقدام به خواستگاری می کنند و اگر آنان نیز مورد قبول واقع شدند، افراد اقدام به شناخت از یکدیگر می کنند و به طور حتم معیارهای خود را درباره طرف مقابل مورد ارزیابی دقیق تری قرار می دهند.

* ویژگیهای ارزشمند
در تحقیقی که در مورد زنان و مردان انجام شده است، ویژگیهای با اهمیتی که قبل از شناخت تأثیرگذار است. به طور معناداری به هم شبیه بوده اند و این ویژگیها عبارتند از: شخصیت سالم، صداقت، تعهد، وفاداری، خونگرمی، مهربانی، خلق و خوی شایسته، ملایمت، صبر و شکیبایی و متانت و وقار. که این فاکتورها در امر انتخاب هم برای افراد و خانواده ها بسیار حایز اهمیت است. البته با توجه به سلیقه های گوناگون باید بگوییم هر یک از این موارد طبق دیدگاه افراد مختلف تعریف متفاوتی خواهد داشت. پس مسأله مهم این است، افرادی که می خواهند با هم ازدواج کنند علاوه بر مسایلی که قبلاً مطرح شده باید در این موارد نیز با هم اتفاق نظر داشته باشند.

* ازدواج عقلانی
انگیزه های ازدواج متفاوت است. برخی تنها برای هوسرانی و کامجویی ازدواج می کنند و هوس، از مهمترین انگیزه های آنان است. در نتیجه چنین خانواده هایی بنیان محکمی پیدا نمی کنند. عقلانیت در ازدواج و محاسبه جوانب، پیامدها، مسؤولیتها، هزینه ها، حقوق و وظایف متقابل و به دوش گرفتن «بار زندگی» و با چشم و گوش باز و آگاهانه ازدواج کردن می تواند عاملی برای تداوم این بنیان باشد.

* شناخت قبل از ازدواج
وقتی بناست دو نفر یک عمر با یکدیگر زندگی مشترک داشته باشند، باید دیدگاههای مشترک داشته باشند، باید دیدگاههای مشترک، سلیقه های متناسب با هم و افکار و روحیاتی که با یکدیگر بخورد و حساسیتهای خانوادگی از دو سوی، مورد توجه باشد. مگر نه اینکه «ناسازگاریهای اخلاقی» اغلب پس از ازدواج و برآورده نشدن برخی توقعات متقابل یا ناهنجاریهای رفتاری زوجین یا فامیلهای آنان بروز می کند؟ شناخت قبلی و پرس و جوهای پیش از عقد و کسب آگاهی از ویژگیها و مشاوره با دیگران، راهی برای پیشگیری از بروز اختلافهاست. حتی شناخت طرف ازدواج به چهره، از نظر اسلام مورد توجه است، تا بعداً ادعا نشود که ندیدم و اگر دیده بودم، سراغش نمی رفتم!

* صداقتچه پیش از ازدواج و چه پس از ازدواج عدم صداقت در ابراز نظر یا ارایه وضعیت خویش به لحاظ مالی، خانوادگی، جسمی و ... مایه بروز اختلافهای بعدی می شود. صداقت در برخورد اولیه و مسایل بعدی مانع بروز کشمکش هایی می شود که گاهی تا مرز طلاق و جدایی هم پیش می رود. اگر سن واقعی دختر، یا میزان تحصیلات و درآمد پسر و همچنین وضعیت مسکن، سلامتی یا بیماری جسمی و روحی و ... صادقانه و به طور واقعی مطرح نشود و بعداً خلاف آن آشکار شود، مشکل ساز خواهد بود و تدلیس در ازدواج شمرده می شود.

* عواقب عدم شناخت قبل از ازدواج
میزان بروز طلاق در خانواده هایی که طرفین بعد از تشکیل زندگی مشترک، متوجه عدم تفاهم و هماهنگی حتی در مسایل روزمره می شوند و هیچ کدام حاضر به گذشت به خاطر دیگری نیستند، بیشتر است آنها سعی می کنند قصور خود را به گردن طرف مقابل بیندازند، بیشتر است. آنها بر افکار و عقاید شخصی خود تأکید می کنند و ادامه این روند موجب دوری بیشتر آنها از هم و عدم درک متقابل می شود و در نهایت به جای حل منطقی و عاقلانه مشکل، ساده ترین راه حل یعنی طلاق را انتخاب می کنند و از این که طلاق یعنی شروع مشکلات و معضلات جدید است غافلند.

* کلام آخر
افرادی که قصد ازدواج دارند، قبل از هر اقدامی طرف مقابلشان را در حد امکان به خوبی بشناسند. از افکار، عقاید و شیوه های زندگی وی اطلاعات خوبی به دست آورند و آنها را با معیارهای خودشان مقایسه کنند تا مطمئن شوند نقاط مشترک زیادی بین آنها وجود دارد.

* نتیجه گیری
روان شناسان نیز توصیه می کنند: برای ازدواج موفق باید به چند محور اصلی از قبیل ملاکها و معیارهای گزینش همسر، سطح تحصیلات زوجین، اعتقادات مذهبی خانواده ها، افکار، عقاید و باورهای فرهنگی، شباهتهای ظاهری، هماهنگی علاقه و هوشبهر ژنتیکی (IQ) و حتی هوشبهر محیطی (EQ) توجه شود، که روشن سازی و دستیابی به مسایل فوق با شرکت در جلسات مشاوره قبل از ازدواج امکان پذیر خواهد بود. با توجه به موارد ذکر شده، معاشرت و گفتگوهای قبل از ازدواج ضروری به نظر می رسد، ولی باید شرایطی برای آن از طرف خانواده ها در نظر گرفته شود که هدف تحت تأثیر مسایل حاشیه ای آن قرار نگیرد. به طوری که گفتگو و مراودات باید تحت کنترل و نظارت غیرمستقیم والدین باشد، ضمن اینکه هدف آن برای طرفین کاملاً واضح و روشن بیان شود تا ناخواسته به وقت گذرانی، یا وابستگی عاطفی تبدیل نگردد.
........................
نویسنده::اعظم طیرانی