*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

از تربیت بیش از حد بپرهیزید

فرزندان از مشارکت شما در زندگی شان بهره مند می شوند اما گاهی اوقات ممکن است یک چیز خوب بیش از حد زیاد باشد. مشارکت شما نباید آنقدر زیاد باشد که رشد روانی او را سرکوب کند.
مشارکت کنید اما مزاحمت ایجاد نکنید
ایجاد مزاحمت بعضی والدین از نیاز بسیار شدید کنترل کردن سرچشمه می گیرد، اما اکثر والدین مزاحم در واقع نیت خوب دارند. می خواهند از فرزندشان در مقابل آسیب، شکست و طرد شدن حمایت کنند. می خواهند هر کاری که می توانند برای ارتقای سطح سلامت، خوشبختی و موفقیت فرزندشان بکنند. هیچ پدر و مادری خلاف این را نمی خواهد اما ممکن است در این کار تندروی کنند.بچه ها باید حس سالم استقلال را به دست آورند و مشارکت مزاحمت آمیز از طرف والدین این مسئله را مختل می کند.


به این معنی که باید یاد بگیرید چه موقع کنار بکشید، چه موقع از دور نظاره کنید، چه موقع تصمیم گیری را به او واگذار کنید، نه اینکه مسئله را خودتان به دست بگیرید و چه موقع اجازه بدهید فرزندتان کمی فضای خصوصی داشته باشد


.برای اینکه پدر یا مادر خوبی باشید باید قبول کنید که چیزهایی در زندگی فرزندتان هست که از اختیار شما خارج است. در واقع کار شما در مقام پدر یا مادر این باید باشد که همین طور که فرزندتان بزرگ و بزرگتر می شود اختیار زندگی اش را بیشتر و بیشتر به خودش واگذار کنید. این کار به معنی مشارکت کمتر نیست بلکه به معنی مشارکت به روش های دیگر است. همین طور که فرزندتان بزرگتر می شود باید به تدریج امکان گذار از مشارکت از طریق مدیریت خود به مشارکت به شکل نظارت از دور را فراهم کنید.بخشی از آنچه کودک را سالم، خوشحال و موفق می کند ایجاد حس توانایی و خودکفایی کاملا درست است که فرزندتان باید مطمئن باشد مواظبش هستید اما از طرفی باید بداند موقعیت های فراوانی هست که می تواند بدون شما از پسر آن بربیاید. اگر زندگی او را جز به جز مدیریت کنید طوری که هیچ گاه نتواند کاری را خودش انجام بدهد، نخواهد توانست به شایستگی های خود اعتماد کند.در نهایت آخرین راهی که کودک را واقعا سالم، خوشحال و موفق می کند این است که به او آزادی خطر کردن بدهید تا خودش بعضی تصمیماتش را بگیرد حتی اگر با این کار در معرض دلخوری یا ناامیدی قرار بگیرد. والدین باید مهارت ایجاد تعادل بین مشارکت و استقلال را داشته باشند.


در هر دو حالت افراطی، چه والدین بی توجه باشند و چه بیش از حد دخالت کنند، سلامت روانی بچه ها به خطر می افتد

مشارکت در مسائل مدرسه فرزند مهم است اما مثلا اگر تکالیفش را به جای او انجام بدهید یا همیشه قبل از تحویل آنها را تصحیح کنید به توانایی های خودش شک می کند و هیچ وقت نمی فهمد نمرات خوبش واقعا به خاطر کار خودش نیست.نظارت بر روابط دوستانه فرزند مهم است اما اگر مدام در روابط او با سایر بچه ها دخالت کنید تا مطمئن شوید همه چیز بدون دردسر پیش می رود، فرزندتان عصبی می شود و فکر می کند مهارت لازم برای ایجاد ارتباط و زندگی اجتماعی ندارد.پیگیری فعالیت های فرزند مهم است اما اگر مدام مسئولیت ها و پایان یافتن موعد تحویل کارهایش را یادآوری کنید، هیچ وقت یاد نمی گیرید چطور به کارهایش سر و سامان بدهد. اگر همه چیز را برای او برنامه ریزی کنید بدون اینکه به خودش اجازه بدهید حداقل بخشی از وقتش را آن طور که می خواهد بگذراند اعتمادبه نفسش را تضعیف می کنید.فهم اینکه در دنیای فرزندتان چه می گذرد مهم است اما لازم نیست جزئیات هر تلفن یا مکالمه او را با دوستش بدانید. برای اینکه احساس بزرگ شدن بکند باید در دنیای خودش چیزی فقط مخصوص خودش داشته باشد.مسئله خصوصی داشتن با دزدکی کار کردن فرق دارد.


وقتی فهمیدید که مشارکت شما مناسب است یا بیش از حد، خوب است این سه سئوال را از خود بپرسید:

۱ آیا فرزند من توانایی برخورد با این وضعیت را دارد یا می تواند خودش چنین تصمیمی بگیرد مسئله را از چشم انداز مرحله رشد فرزندتان بررسی کنید. جوان می تواند مسائل بیشتری را نسبت به یک نوجوان برعهده بگیرد و نوجوان هم بیشتر از کودک. البته بچه ها حتی در سنین مشابه با هم فرق می کنند پس قوت ها و ضعف های فرزندتان را در نظر بگیرید. بعضی بچه های هشت ساله می توانند با موفقیت دعوایشان با سایر بچه ها را حل وفصل کنند در حالی که بعضی دیگر به کمک پدر و مادرشان نیاز دارند.
۲ اگر فرزندم با موفقیت از عهده این کار بربیاید، احساس بهتری نسبت به خودش خواهد داشت یا در نتیجه این عمل چیز مهمی یاد می گیرد از خودتان درباره منافع مشارکت نکردنتان سئوال کنید. گاهی اوقات والدین فقط به نکات منفی احتمالی فکر می کنند. شما می دانید چطور باید شغلی تابستانی پیدا کنید، باید چه کارهایی بکنید و چگونه قرار مصاحبه را بگذارید اما فرزندتان باید این کار را خودش یاد بگیرد و اگر همیشه شما این کار را انجام بدهید یاد نمی گیرد.
۳ اگر فرزندم اشتباه کند پیامد آن طوری هست که خودم و او بتوانیم در درازمدت با آن بسازیم هر چیز کوچکی را فاجعه بالقوه تصور نکنید اما مراقب نتیجه تصمیم گیری های نادرست باشید. مثلا لازم نیست هر بار که فرزندتان امتحان دارد به او یادآوری کنید که درس بخواند. اما خوب است که مراقب باشید شب قبل از امتحان نهایی خوب بخوابد. اجازه بدهید از اشتباهاتش پند بگیرد البته تا وقتی که اشتباهات او پیامدهای وخیم نداشته باشد.


اگر در موقعیت های بسیاری پاسخ شما به این سه سئوال مثبت است اما باز هم نمی توانید جلوی دخالت خود را بگیرید، احتمالا پدر یا مادر مزاحمی هستید.
من طرفدار رویکرد پرورشی «مدرسه های سخت گیر» نیستم. هیچ مدرک و سندی نیست که نشان بدهد بچه هایی که ضربه می خورند قوی تر می شوند، وقتی طرد می شوند شخصیت شان رشد می کند یا از شکست سود می برند. در کل درد، اندوه و ناامیدی برای بچه ها سودمند نیست.

________________________
http://www.tafrihi.com/family/10.htm


نامه بسیار زیبای نادر ابراهیمی به همسرش










همسفر!
در این راه طولانی که ما بی‌خبریم
و چون باد می‌گذرد
بگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند
خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم
یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را
و یک شیوه نگاه کردن را
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویاهامان یکی.
هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است




عزیز من!
دو نفر که عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .
من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.




عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد .
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم.
بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید .
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم ،اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل .
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست .
سخن از ذره ذره واقعیت‌ها و حقیقت‌های عینی و جاری زندگی است.


بیا بحث کنیم.
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم.
بیا کلنجار برویم .
اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.
بیا حتی اختلاف‌های اساسی و اصولی زندگی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا که حس می‌کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می‌بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم.
من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.
بی‌آن‌که قصد تحقیر هم را داشته باشیم .
عزیز من! بیا متفاوت باشیم.

تصمیم گیری برای ازدواج

[تصویر: hma0076.jpg]


تصمیم گرفتن برای ازدواج یکی از مهمترین تصمیماتی است که زوج ها در کنار هم اتخاذ می کنند. اگر یکی یا هر دو شما می خواهید رابطه را گسترش بدهید، شاید خودتان را تحت فشار ببینید که قبل از اینکه اتفاقی بیفتد و از هم جدا شوید، زودتر ازدواج کنید. اما عجله کردن برای ازدواج به هیچ وجه ایده خوبی نیست. اگر رابطه شما قوی باشد، مطمئن باشید که از هر مشکلی عبور می کند. اگر رابطه تان از ریشه سالم و رضایت بخش نباشد، مطمئن باشید که ازدواج کردن بهترش نمی کند؛ فقط همه چیز را پیچیده تر از قبل می کند. پس قبل ازاینکه برای ازدواج تصمیم بگیرید، بهتر است نگاهی صادقانه به خودتان به تنهایی و بعنوان یک زوج بیندازید و درمورد آینده خودتان با هم صحبت کنید. شاید بد نباشد که برای صحبت کردن درمورد افکار، ایده ها و برنامه هایتان با یک مشاور هم مشورت کنید.

دلیل هایی برای تصمیم شما برای ازدواج


دلیل های زیادی وجود دارد که می تواند باعث شود یک زوج تصمیم به ازدواج بگیرند. اما نکته مهم این است که ببینید کدامیک از آن دلایل واقعاً صحیح هستند و کدامها برای ایجاد یک تعهد دائم العمر کافی نیستند.

در شرایط زیر ازدواج برای شما صحیح است:

· می توانید تا آینده دور خودتان را در کنار هم تصور کنید.

· ارزشهای اولیه مشترکی دارید.

· درمورد بچه دار شدن و بزرگ کردن بچه ها توافق نظر دارید.

· تصور می کنید که طرف مقابلتان بهترین مورد برای شماست و نظر طرف مقابلتان هم درمورد شما همین است.(این تصمیم گیری باید بر اسا منطق باشد ؛نه احساسات)

· به او احترام می گذارید و خوب درکش می کنید.

· خیلی خوب با هم ارتباط برقرار می کنید.

در شرایط زیر باید بیشتر به ازدواج با هم فکر کنید:


· می ترسید که رابطه تان با مشکلات مختلف از هم پاشیده شود. اگر اینطور فکر می کنید شاید رابطه تان به اندازه کافی قوی نیست که تا آخر عمر دوام داشته باشد.

· برای دستیابی به فواید و مزایای متاهل بودن مثل وام ازدواج، مزایای بیمه و امثال این می خواهید دست به ازدواج بزنید. بااینکه ممکن است مزایای آن وسوسه انگیز باشد اما درست نیست به این دلیل شخصی را قانوناً وارد زندگیتان کنید.

· فکر می کنید ازدواج شما و طرفتان را عوض می کند. شاید فکر می کنید با ازدواج طرفتان خیلی از رفتارها و عادت های خود را تغییر می دهد اما باید بدانید که ازدواج هیچ چیز را تغییر نمی دهد. درواقع، حتی ممکن است همه چیز را بدتر هم بکند.


ادامه مطلب ...

بررسی معایب ازدواج هایی با فاصله سنی بالا .....

چه کنیم که خانواده ای با دوام و مستحکم داشته باشیم؟
این سئوالی اساسی است که هر جوانی در آستانه ازدواج مصمم به یافتن پاسخ آن است ، گرچه پاسخگویی به آن بعد از ازدواج هم دارای اهمیت است. جالب است که بدانیم جواب شرع ، عقل ، علم و عرف به این سؤال یکسان است. و آن یک کلمه یعنی " کفو همدیگر بودن " است. کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، همشأنی و همطرازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن.
ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزاء اصلی و اساسی آن ، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی ، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر ، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. و به تعبیر "فلسفه السنخیه عله الانضمام" ، سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است . به عکس ، هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی ، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موکول کرد. یکی از امور مسئله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است


ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم که فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است.



1) مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر
وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند. فردی با داشتن بیست سال سن بیشتر ، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا این مسئله زمینه ای فراهم می کند که شخص ارزش لازم را به نظرات فرد کوچکتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود و همین مورد زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد که خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند که توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یکدیگر را درک کنند.

2) عدم تناسب در تواناییهای جسمی
وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی که هفده سال دارد ، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او که در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیک شده است. یکی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب کم کاری گذاشته می شود، یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی که با این عنوان طرح می نماید، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود. در حالی که مرد قصد شانه خالی کردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا که در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد.

3) انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر
وقتی دو جوان با یکدیگر زندگی می کنند ، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امکان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان ، مجال کمتری برای تغییر باقی گذاشته اند.
همین امکان تغییر و تحول است که ما را به یاد کلام گهربار پیامبر اسلام (ص) می اندازد که فرمود : بیشتر کسانی که به من ایمان آوردند، جوانان بودند.
وقتی که دو نفر جوان با هم ازدواج می کنند ، برای دست یافتن به سازگاری تلاش می کنند به نظر همدیگر توجه می کنند و خود را طوری تطبیق می دهند که مورد پسند دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین است.
ادامه مطلب ...

کتابخانه دیجیتال همدردی .15 خطر در کمین ازدواج


سلام به همه شما عزیزان

به مناسبت عید غدیر ، کتابخانه دیجیتال همدردی افتتاح شد
دسترسی آزاد دانلود کتب دیجیتالی وبلاگ همدردی زیر مجموعه  تالار گفتگوی همدردی برای همه اعضاء ، مراجعین و میهمانان گرامی در این پست ایجاد شده است.

کتاب دیجیتالی
 
۱۵ خطر در کمین ازدواج



دانلود


کپی ,تکثیر و انتشار  مطالب این  مجموعه با ذکر منبع و لینک سایت همدردی مجاز است