""ازدواج"""
عشق و نقش آن:
بله بازهم ماجرای عشق و عاشقی و بررسی آن در زندگی های آینده:
در کشور ما عشق تعریف خاص خودش را دارد و به جهت محدودیت ها و عرف حاکم بر جامعه معمولا از مسئله ی عاشقی به معنای واقعی آن (از طرف بزرگتران) استقبالی صورت نمی گیرد و حتی گاهی ما شاهد سرازیر شدن انتقادهای بی شماری از جانب خانواده به سمت فرزندان عاشق خود....هستیم.
اما با این محدودیت ها و آداب و رسوم رایج در جامعه و انتقادها ...چرا جوانان ما عاشق می شوند؟؟؟ و اصلا عاشقی چیست؟؟
در اصل عده ای معتقد هستند عشق "به وجود آمدنی" است..مانند شعرای ما
در مقابل این افراد ـ عده ای دیگر نیز معتقدن عشق "آموختنی" است و می گویند اگر آمدنی بود چرا هزاران مقاله و کتاب در باب عشق نوشته شده است!
حال جوانان ما (که خود هم جزئی از انان هستم)..دچار کدام یک از عشق ها هستند؟
بسیار مشهود و روشن است جوانان ما وقت زیادی را صرف آموختن عشق نکرده اند و صرفا در یک عشق لحظه ای(شیفته ای) گرفتار شده و به اصطلاح عاشق شده اند.
عشق یک انرژی "مثبت" تلقی می شود. برای همین نیز کسی که در ابتدا عاشق می شود انرژی و انگیزه ای بسیاری برای ادامه دادن راه و تشکیل زندگی دارد. ولی اگر این انرژی مثبت روزی به فرد نرسد چه خواهد شد. مانند:: کودکی که به مادرش وابسته است اما تنها بخاطر یک امکان مثبت مادرش و آنهم ""شیر"" مادر است که اگر لحظه ای نباشد کودک از بین رفتنیست. اما همین کودک در زمان بچگی تمام استفاده خود از شیر مادر می نماید و بنابراین کم کم وابستگی خود را از شیر مادر به مکمل های دیگر سوق می دهد.
پس انسان به عاشق شدن نیاز دارد.(مانند نیاز کودک به شیر).
مبادله عشق و محبت یکی از نیازهای اصلی ما آدم ها محسوب می شود. ما دوست داریم مورد توجه دیگران باشیم و متقابلا به دیگران توجه کنیم.
حتما تا حال شنیده اید دختر پسری که روزی عاشق یکدیگر بودند به دلیل برخورد به موانع و مشکلات همین دو فرد عاشق از یکدیگر "متنفر" می شوند.
بله نقطه مقابل ""عشق"".."نفرت" است. حتی می توان گفت کسی که به دیگری نفرت دارد قطعا به او "توجه" دارد.زیرا اگر جلوی تنفر کسی را بگیریم در واقع جلوی "توجه و عشق" او را هم گرفتیم.
رکن دیگر اینکه می توان تشخیص داد کسی عاشق است."دلتنگی" بیش از حد اوست. چه نسبت به معشوق و چه نسبت به آینده.
کافیست قدری به رفتارهای کسی که عاشق شده است دقت کنید.. متوجه می شوید که "اظطراب".."دلواپسی".."تنش"..در او بسیار مشهود است.
اگر می خواهید بدانید عاشق هستید یا نه به مثال زیر دقت کنید:
کافیست همین الان به معشوقه خود زنگ بزنی...و اگر او در دسترس نبود یا مشغول بود ..تمام اعصابت بهم میرزه دکمه های تلفن همراه را از جا در می یاری.
کافی یک پیامک بهش بزنی و تحویل نده....دیوانه می شی.
کافی یه ربع قبل از اینکه با معشوقت ملاقات کنی یه سری به آیینه بزنی و خودتو نظاره کنی چه می بینی؟؟یک آدم مظطرب....قلب تالاب تولوپ.
تازه حالا رفتی سر قرار ..بعد از اتمام ساعت قرار و جداشدن...درست پنچ دقیقه بعد از جدا شدن بسیار دلتنگش می شی..با خودت میگی::"ای خدا کی می بینمش".
""دانشگاه"" هم که شده مهد تمدن عشق!!!
برای شما دوست عزیزم یه مژده دارم ..کافیه فقط در یکی از دانشگاه ها قبول شی.. مهم نیست چه دانشگاهی باشه...کجا باشه..پیام نور باشه..آزاد باشه؟ فرقی نمی کنه آخه خداروشکر همه دانشگاه ها از یک قاون عاشقی تبعیت می کنند و آن قانون هم اصل بسیار مهم ""دادن و گرفتن مقاله"" است.
ما نواع مختلف عشق را داریم از عشق رمانتیک و افلاطونی گرفته تا عشق یک طرفه و عشق ظاهری و....
که عشق رایج در دانشگاه های ما از نوع عشق "رمانتیک" است.عشق رمانتیک یعنی عشقی که از دو عنصر "جذابیت و صمیمیت" تشکیل شده است.
دوستان گرامی همه اینها را نوشتم تا به سخن اصلی خود برسم. و آن سخن چیزی نیست جزء سخن دکتر علی شریعتی که فرمودند::
""دوست داشتن برتر از عشق"" است!!!یعنی چه؟؟
یعنی اینکه جوان ایرانی...جوان رو به پیشرفت..جوان آگاه ..جوان سرسبز::: این راه عاشقی نیست. در عشق "دلهره" وجود ندارد. "اظطراب" وجود ندارد. " دلتنگی" وجود ندارد."محدویت" وجود ندارد." خشم" وجود ندارد.
در عشق (بخصوص دختران توجه کنند) ""افسردگی شدید و ناامیدی"" وجود ندارد.
عاشق مردنی نیست...عشق محدود به یک نفر یک چیزخاص نیست. که اگر آن کس از ما جدا شد...ما پژمردنی شویم.
عشق ""وابستگی"" نمی شناسد.پس چرا وابسته به شخص نامحدود می شوید چرا زمام زندگی خود را به دست کسی می سپارید که هر وقت دلش خواست شما را ترک کند و اگر هم انسان خوبی بود فقط خواسته خود را تحمیل نماید.
با این اوصاف ""عشق"" وجود ندارد. پس چه چیزیست که وابستگی ندارد دلتنگی ندارد و رو به فزونی و پیشرفت است و فردعلاقه مند هر روز در طی این مسیر فربه تر و شادتر می شود.
خب معلوم است ""دوست داشتن برتر از عشق است"".
وابستگی آفت ""عشق""
دوست عزیزم تو بیشتر به چه یا کی وابسته ای؟
به پدر؟ مادر؟ همسر؟ فرزند؟ یا شغل ، مدرک ، موقعیت و ثروت؟ یا به سلامتی ات؟ تفکراتت؟ احساساتت؟ یا اعتقاداتت؟ فرقی نمی کنه ، وابستگی یعنی اینکه خودت را به شیئی غیر از اصل خودت ، چنان ببندی که آزادیَت را بگیرد.
انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است . و همه هستی مسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند. و همه هستی رشد و ارتقاءاشان در اینست که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. اشرف مخلوقات و سرور کائنات یعنی این.
من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا
من از کجا غم باران و ناودان ز کجا
چرا به عالم اصلی خویش وانروم
دل از کجا و تماشای خاکدان ز کجا
چو خر ندارم و خربنده نیستم ای جان من از کجا غم پالان و کودبان ز کجا
هزارساله گذشتی ز عقل و وهم و گمان از کجا و فشارات بدگمان ز کجا
تو مرغ چارپری تا بر آسمان پری تو از کجا و ره بام و نردبان ز کجا
کسی تو را و تو کس را به بز نمیگیری تو از کجا و هیاهای هر شبان ز کجا
هزار نعره ز بالای آسمان آمد تو تن زنی و نجویی که این فغان ز کجا
چو آدمی به یکی مار شد برون ز بهشت میان کژدم و ماران تو را امان ز کجا
دلا دلا به سررشته شو مثل بشنو که آسمان ز کجایست و ریسمان ز کجا
شراب خام بیار و به پختگان درده من از کجا غم هر خام قلتبان ز کجا
شرابخانه درآ و در از درون دربند تو از کجا و بد و نیک مردمان ز کجا
طمع مدار که عمر تو را کران باشد صفات حقی و حق را حد و کران ز کجا
اجل قفس شکند مرغ را نیازارد اجل کجا و پر مرغ جاودان ز کجا
خموش باش که گفتی بسی وکس نشنید که این دهل زچه بامست و این بیان زکجا
حالا وقتی خودت را وابسته به موقعیت یا فردی می کنی ، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی. خود را شکننده می کنی. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. شغل ، مدرک ، ثروت ، سلامتی ، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد نیز رنج فرسودگی ، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً ، همواره با خود دارد.
و اما عشق
عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری ، نام آن را عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است ، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق ، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد ، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تاثر و اندوه.
آری عشق همیشه رو به تزاید است. عشق آزاد و رهاست و پیرو آن عاشق و معشوق هم چنین اند. عشق ، عاشق را هر روز فربه تر می کند. شادتر می کند. حرکت عشق فقط رو به جلوست. غم و شادی در عشق واقعی ، مساوی و لذت بخش است. معشوق شکستنی نیست، مردنی نیست، پژمردنی نیست ، بی وفا نیست. لذا عاشق هم به همین صورت پایدار ، قوی و رو به رشد است. و بیت زیر نیز توصیف چنین عشقی است.
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
وابستگی ، انسان را از بی نهایت هستی ، به محدوده ای گره می زند، به مانند چشمی که از این همه رنگ ، فقط رنگ سیاه و سفید را ببیند. مانند این همه اندام آدمی که به هنگام سرطان ، صرفاً یکنوع از سلولهایش شروع به رشد و توده شدن، می نماید. کسی که معتاد به مواد مخدر می شود ، از بی نهایت لذتی که می تواند از تمام اعضاء و جوارح خود ببرد ، صرفاً به یک لذت بسنده می کند، کسی که وابسته به سکس می شود ، از بی نهایت پتانسیل خود ، به لحاظ وابستگی اش ، محروم می ماند. کسی که به یک فرد وابسته می شود ، از تمامی انسانها ، و بی نهایت هستی، فقط یکی را به عنوان مجرای تنفس خود بر می گزیند. کسی که خود را به شغل ، ثروت ، ... ، وابسته می کند، از تمام جنبه های آدمی ، و موفقیت های گوناگون خود چشم پوشی می کند.
به چشم هایمان باید ، یاد بدهیم که از دیدن کوه ، دشت ، آسمان ، دریا ، سبزه ، زمین، ستاره، ماه، خورشید ، انسانها و ... لذت ببرند.
از دستهایمان بخواهیم که مزه نوازش کردن را حس کنند .
گوشهایمان را نجوا کنیم که لذت شنیدن آوای پرندگان ، صدای گرم مادر بزرگ، موسیق باران و خنده های مستانه کودکانه را بشنوند.
با پاهایمان صمیمانه دشت را بدویم ، کوهها را بپیمائیم ، عصای ضعیفان و تکیه نیازمندان شویم.
با زبانمان کلام التیام بخش غمدیدگان شویم و لذت ببریم همانطور که از گفتن جملـــــــــــــه « دوستت دارم » به دلبر ، هیجان زده می شویم.
آری تنفس لذت بخش هوای بهاری ، بوی پائیز و نوازش برف بر صورتمان ، همه و همه میتوانند موجب احساسی باشند که موجب آرامش زندگی در کالبد منجمد و وابسته امان شود و ما را از تک بعدی بودن و چسبندگی به اشیاء و افراد رهایی بخشد.
عشق به مفهوم لذت بردن از همه هستی و هستی آفرین در کمال رهایی و آزادگی است، بدون ترس از دست دادن شی یا فردی خاص.
پس بر دست پینه بسته پدر و بر پیشانی پر چروک مادرت بوسه بزن
گل را ببو، باران را حس کن و آسمان پرستاره را به تماشا بنشین
دست نوازشت را بر سر کودک یتیم بکش و سینه ات را سنگ صبور دوستان کن
گستره آسمان را دلیل کوچکی غمهایت بدان و شرم "پدری خجالت زده از دست خالی در پیش کودکانش" را به خود بیفزا
لایحه علمت را چون نسیم بهاری بین همنوعانت منتشر کن.
روی گشاده و لبخندت را ، ارزانی مردمان خسته از کاری کن، که هنگام غروب در خیابان های شلوغ با چشمانی خواب آلود رو به خانه دارند.
آرامش بخش کسانی باش که با تو مرتبطند. به نوعی که اگر جهان را ترک کنی، شکاف نبودنت را حس کنند. با این وجود دیگران را وابسته به خودت نکن و آنها را مالامال عشق کن. آنها را بزرگتر از آنی بنما که شی یا فردی آنها را به خود وابسته کند.
عشق را از هر کجا شروع کنید به زودی متوجه می شوید بسیار سیار و روان است. و همه آفرینش را در خود جای می دهد. وقتی عشق چنین عظیم و بزرگ است ، پس در انحصار شئی یا شخصی نیست، که آن را از ما بگیرد و ما را تنها بگذارد. همه هستی در وجود ماست ، پس، از دست دادن هیچ چیز ، موجب کاستی در این بی نهایت عشق ما ، نمی شود.
ارزش تو به اندازه آن چیزی است که به آن دل می بندی پس مواظب باش که به کمتر از بی نهایت عشق ، دلبسته نشوی.
http://www.hamdardi.com/fa_default.asp?P1N=ContentID&P1V=179&RP=M_content.asp
ایکاش این مطالب زیبا رو گوش میدادیم و عمل میکردیم و ..........
ایکاش!
خانم محترم !1) به شوهرت افتخار کن !
2) کسی را با او مقایسه نکن !
3) اقتدار و غرور او را نشکن !
4) زیبایی او را در عقل او جستجو کن !
5) قناعت پیشه باش !
6) زیباییت را به رخ دیگران نکش !
7) ناز کن اما متکبر نباش !
8) دلبری و فریبایی و طنازی پیشه کن !
9) احساسات زیبایت را با اندیشه ای متین همراه کن !
10) لجبازی نکن که از چشم شوهرت می افتی !
11) تمکین کن تا تاج سرش باشی
!12) پناهگاه شوهرت باش تا فقط به تو پناهنده بشه !
13) زیبایی با سادگی و بی آلایشی برای تو آرامش بخش تر خواهد بود !
14) هوس بازی نکن ولی زیبا دوست باش !
15) اگر آشپزی را خوب نمی دونی حتما یاد بگیر !
16) قبل از رانندگی سازندگی را بیاموز !
17) هیچگاه بدون آرایش مقابل شوهرت نشین !
18) دهانت را مسواک وخوشبو کن !
19) بدنت هیچ وقت بوی عرق نده !
20) لباست بوی غذا ندهد !
21) موقع آشپزی از پیش بند استفاده کن !
22) قبل از شوهرت چشم بر هم نگذار و پیش از او بیدار شو !
23) موی تو یکی از دو زیبایی توست ، ازش مراقبت کن !
24) لبخند قشنگت را در هیچ شرایطی با اخم معاوضه نکن !
25) توی رنج هات معناهای زیبا پیدا کن ! 26)
اگه شوهرت گفت : کسی غیر از من با تو ازدواج نمی کرد ! بگو : پس خیلی باید از تو ممنون باشم
! 27) اگه بهت گفت : دوستت ندارم ! بهش بگو : عوضش من به تو افتخار می کنم !
28) اگه گفت :حوصله تو رو ندارم ! بهش بگو : منم غیر از تو کسی رو ندارم !
29) اگه گفت : از خانواده ات خوشم نمیاد ! بگو : عوضش من خانواده تو رو دوست دارم ! 30) اگه عصبانی شد ! بگو : منو ببخش !
31) گاهی برای مادرشوهرت هدیه بخر!
32) در خواست هاتو با ناز و دلبری برآورده کن !
33) زورگو نباش !
34) سختی کار شوهرت را درک کن !
35) او را در مردم داری کمک کن !
36) وقتی وارد خونه می شه , به پیشوازش برو ! دستشو بگیر ! بِزار روی صورتت !
37) هیچ وقت بهش نگو : تو بی عرضه ای !
38) لباساشو براش اُتو کن که هر وقت خواست عوض کنه معطل نشه !
39) وقتی غذا رو سر سفره می ذاری به او بگو : نمی دونم خوشت میاد یا نه ؟!
40) لحظه به لحظه از خداوند کمک بگیر !
آقای عزیز !1) به همسرت بگو : دوستت دارم !
2) واژه « دوست داشتن » را فقط برای او هزینه کن
!3) همسر تو کریستاله ! مواظب باش او را نشکنی
!4) کاری کن که به تو ایمان بیاره !
5) تو باید تکیه گاه خوبی براش باشی !
6) از عشقت برای او هزینه کن ، نه فقط از ثروتت !
7) زیبایی همسرت را ستایش کن !
8) کارهایی که از توانش بیرونه , به او واگذار نکن !
9) او گل خوشبوی بهاری است ، پژمرده اش نکن !
10) انتظار نداشته باش همسرت مثل تو باشه !
11) با بحث و جدل او را خسته نکن !
12) نسبت به همسرت همیشه وفادار باش!
13) اقتدار و صلابت را جایگزین خشونت کن !
14) همدردی و همدلی او را آرام می کنه !
15) قبل از انتقاد ازش تعریف کن !
16) سربسرش نگذار
!17) اگه به او احترام بذاری , به زندگی امیدوار می شه !
18) اگه آزارش بِدی , از تو متنفر می شه !
19) از دست پختش تعریف کن !
20) نیش او نوشه ، ناراحت نشو !
21) دل او را نشکن !
22) مسخره اش نکن !
23) حسادت او را با تحقیر برنیانگیز !
24) انگشتان ظریف و صدای نازکش می گویند : " با من ستیز مکن ! "25) هر وقت بهت شک کرد ، با صداقت و مهربانی مطمئنش کن !
26) اگه گفت : تو منو دوست نداری ! بلافاصله به او بگو : « به اندازه دنیا دوستت دارم ! » 27) اگه گفت : من بدبختم که با تو ازدواج کردم ! بگو : عوضش من خیلی خوشبختم که با تو ازدواج کردم !
28) اگه گفت : دلم گرفته تو این خونه ! بگو : در اولین فرصت روی دوشم سوارت می کنم تو آسمونا می گردونمت !
29) اگه گفت : تو خیلی بدی ! بگو : عوضش تو خیلی خوبی !
30) اگه ناز کرد ! نازشو به قیمت گرون بخر !
31) اگه گریه کرد ، خیلی دسپاچه نشو ! فقط نوازشش کن
!32) اگه گفت : از دست بچه ها خسته شدم ! بگو : بهت حق می دم ! تو خیلی صبوری ! ازت متشکرم !
33) اگه اخم کرد ! بهش بگو : اخم نکن , زشت می شی !
34) اگه باهات قهر کرد ! بگو : قهرت هم مثل مهرت قشنگه !
35) اگه از مادر و خواهرت شکایت کرد ، فقط شنونده خوبی باش !
36) اگه گفت : من خواستگارای زیادی داشتم ! با لبخند بگو : پس من خیلی آدم خوش شانسی هستم که تو رو به چنگ آوردم
37) اگه گفت : تو زشتی ! بگو عوضش تو خوشگلی !
38) اگه بازم گفت : زشتی ! بهش بگو : زیبایی مرد در عقل اونه !
39) اگه گفت : طلاق می خوام ! حتما به مشاور مراجعه کن !
40) دلآرامی که داری دل در او بند !
منبع::ایران نیوز