*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

چه جوری میشه مشاوره گرفت؟؟

با سلام؛خدمت مراجعین محترم؛


سایت و تالار گفتگوی همدردی به طور تخصصی در زمینه خدمات روانشناختی ,مشاوره ازدواج و خانواده فعالیت دارد.تالار گفتگوی همدردی زمینه تعاملی را بین اعضاء فراهم میکند تا ضمن تبادل تجارب بتوانند بر اساس پویایی گروه به حل و فصل مشکلات ازدواج و خانواده گی خود اقدام کنند



دوستان گرامی،جهت هر گونه مشاوره:خانواده ؛ ازدواج؛روانشناسی عمومی و مشکلات فردی,به بزرگترین  مرکز مشاوره تحت وب,تالار همدردی مراجعه نمایید.


همچنین :::

از آن دسته از عزیزانی که فارغ التحصیل یا دانشجوی رشته های روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی در هر گرایشی هستند، دعوت به عمل می آید، از طریق مراجعه به تالار همدردی  با بنده یا سایر گردانندگان ارتباط برقرار کرده و خود را معرفی فرمایند و مشخصات تحصیلی و تجربه خود را ذکر کنند. تا زمینه همکاری مناسب تری فراهم گردد.



پیشاپیش دستان گرم شما را جهت همکاری در تالار همدردی می فشاریم.






www.hamdardi.net

www.hamdardi.com

هر آنچه هستی بهترین باش

▪ اگر نمی‌توانی بلوطی بر فراز تپه‌ای باشی، بوته‌ای در دامنه‌ای باش؛ ولی بهترین بوته‌ای باش که در کناره راه می‌روید.
▪ اگر نمی‌توانی بوته‌ای باشی، علف کوچکی باش و چشم‌انداز کنار شاه راهی را شادمانه‌تر کن.
▪ اگر نمی‌توانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش؛ ولی بازیگوش‌ترین ماهی دریاچه! همه ما را که ناخدا نمی‌کنند، ملوان هم می‌توان بود.
در این دنیا برای همه ما کاری هست، کارهای بزرگ و کارهای کمی ‌کوچکتر و آنچه که وظیفه ماست، چندان دور از دسترس نیست.
▪ اگر نمی‌توانی شاه راه باشی، کوره راه باش.
▪ اگر نمی‌توانی خورشید باشی، ستاره باش. با بردن و باختن اندازه‌ات نمی‌گیرند. هر آنچه که هستی، بهترینش باش...



داگلاس مالوچ

تست فیلتر سه گانه

در یونان باستان ، سقراط تا حد زیادی به دانشمندی اشتهار داشت. روزی یکی از آشنایان فیلسوف بزرگ به دیدارش آمد و گفت : می دانی  درباره دوستت  چه شنیده ام ؟
سقراط جواب داد : یک دقیقه صبر کن ، قبل از اینکه چیزی بگویی می خواهم امتحان کوچکی را بگذرانی که به آن تست فیلتر سه گانه می گویند.
آشنا پرسید: فیلتر سه گانه ؟
سقراط ادامه داد: قبل از اینکه با من درباره دوستم صحبت کنی، شاید بد نباشد که چند لحظه صبر کنی و چیزهایی را که می خواهی بگویی فیلتر کنی . به همین خاطر به این امتحان، تست فیلتر سه گانه می گویم.
 اولین فیلتر، حقیقت است. تو کاملا مطمئنی مطالبی که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟ مرد گفت : نه، درحقیقت من همین الان درباره اش شنیدم و... 
سقراط گفت : بسیار خوب، پس تو واقعا نمی دانی که حقیقت دارد یا خیر.
حالا دومین فیلتر را امتحان می کنیم، دومین فیلتر نیکی است. چیزی که می خواهی راجع به دوست من بگویی، مطلب خوبی است؟
مرد جواب داد: نه، کاملا برعکس ... .
سقراط ادامه داد: خُب، پس تو می خواهی به من راجع به او چیز بدی بگویی اما دقیقا از درستی آن مطمئن نیستی. هنوز باید امتحان را ادامه دهی چون هنوز یک فیلتر باقی مانده: فیلتر فایده. مطلبی که می خواهی راجع به دوستم به من بگویی، فایده ای برای من دارد؟ مرد جواب داد: نه، نه واقعاً.

سقراط نتیجه گیری کرد : اگر چیزی که می خواهی به من بگویی نه حقیقت است نه خوبی دارد و نه فایده ای دارد، پس چرا اصلاً بگویی ؟؟؟

اطلاعیه تالار همدردی در خصوص رویکرد جدید

قابل توجه کاربرانی که جهت فعالیت در تالار همدردی، حق عضویت پرداخت نموده اند.


دسترسی های فعالیت برای آنها در یک گروه ویژ تعریف گردیده اند. تغییراتی که در رنگ و ستاره و ... می بینید صرفا از نظر شکلی بوده و دسترسی های شما کمافی السابق جهت فعالیت وجود دارد.
از این پس صرفا این گروه و گروه مدیران قادر به فعالیت و ارسال مطلب خواهند بود، و سایر افراد صرفا" می توانند از مطالب بهره برداری کنند.



عزیزان هر گونه سوال یا مشکل در مورد پرداختهای خود  و همچنین در خصوص دسترسی ها دارند میتوانند از طریق فرم ارتباط با ما ؛ یا ایمیل مستقیما" با مدیر همدردی در میان بگذارند.

به هم عشق بورزید اما از عشق بند نسازید

عشق باید موهبتی باشد آزاد و رها که داده می‌شود و گرفته می‌شود اما در این میان، نباید توقع و تقاضایی باشد. در غیرِ این‌صورت، با هم خواهید بود اما با فاصله‌ای کیهانی از یکدیگر زندگی خواهید کرد. بدین‌سان، دیگر بینِ شما پُلِ تفاهمی ایجاد نخواهد شد زیرا شما حتی فضای ایجادِ پُل را نیز از هم ستانده‌اید.

بهتر آن است که عشق، دریایی باشد موّاج و دو ساحلِ وجودِ شما را به هم بپیوندد.

عشق را به پدیده‌ای ایستا تبدیل نکنید.

عشق را با عادت، دچارِ ملالت نکنید.

اگر عشق و آزادی را با هم داشته باشید،

درسِ مقصود را از کارگاهِ هستی فراگرفته‌اید.

مقصود از حضورِ شما در این هستی باشکوه،

آزادانه عشق‌ورزیدن است.

عشق، هرگز تردید نمی‌کند و حسادت نمی‌ورزد.

عشق، هرگز آزادی معشوق را نمی‌ستاند.

عشق، هرگز خود را تحمیل نمی‌کند.

عشق، آزادی می‌بخشد.

زندگی بسیاری از ما در اندوه و هراس می‌گذرد. بنابراین، می‌آییم و بی‌آن‌که عشق بورزیم و زندگی کنیم، می‌میریم.

بسیاری از آدم‌ها حتی متوجه نمی‌شوند که به دنیا آمده‌اند.

آنان چنان می‌آیند و می‌روند که گویی هرگز نیامده‌اند

زیرا با عشق بیگانه‌اند.

بیگانه‌ی با عشق، آشنای خویشتن نیست.

عشق است که آدمی را حقیقتاً به دنیا می‌آورد.

بدون عشق، زندگی در خوابی سپری می‌شود که به مرگ می‌ماند.

عشق، طلیعه‌ی بیداری‌ست.

بیدار شویم و ببینیم که هستیم، و چه وزنی دارد بودن!

بیدار شویم و همه‌ی زندگی را به شعر و شور و شعور تبدیل کنیم.

زندگی را زیستنی‌تر و دوست‌داشتنی‌تر کنیم.

زندگی را به رقص آوریم.

زندگی، فرصتی یکّه و مغتنم است.

این فرصت را فقط و فقط صرف حقیقت کنیم،

نه دروغ.

گاهی فراموش می‌کنیم که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود، این‌همه راه آمده‌ایم.

ما به ضیافتِ هستی دعوت نشده‌ایم تا جمع کنیم و با خود ببریم.

آمده‌ایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.

آمده‌ایم تا عشق را، ایمان را، امید را، دوستی را و نان را با دیگران قسمت کنیم.

آمده‌ایم تا خلأیی را پرکنیم

که فقط و فقط با وجود ما پرمی‌شود و بس.

آمده‌ایم،

تا با هستی آگاهِ خویش،

هستی هست‌ها را به ثبوت برسانیم.

اگر عشق نباشد، ما نیز نیستیم و اگر ما نباشیم، چگونه می‌توان گفت که اساساً چیزی وجود دارد؟

آمده‌ایم تا با آمدن‌مان، بر خوبی‌ها و زیبایی‌های عالم چیزی اضافه کنیم.

بی‌حضورِ ما، نمایش باشکوه زندگی، چیزی کم داشت

و آن، تمامی نمایش بود.

آمده‌ایم تا بازیگر خوب صحنه‌ی زندگی باشیم.

عشق، مجالِ این بازی خوب را فراهم می‌آورد.

همه‌ی ما گاهی احساس می‌کنیم که به دام دغدغه‌های زندگی روزمره افتاده‌ایم‌. در چنین لحظه‌ای است که راهی به بیرون از این دام جست‌وجو می‌کنیم.

آیا راهی به بیرون از اضطراب‌ها، فشار‌ها و ترس‌های پیش‌پاافتاده‌ی زندگی روزمره وجود دارد که مرغِ دل‌ را به آن‌سو هدایت کنیم؟

بی‌تردید چنین راهی در وجودِ تک‌تک ما تعبیه شده است.

اشتیاق پر و بال زدن در هوای آزاد،

اشتیاقی‌ست که هستی بسیط و یگانه در دل ما گذاشته است تا هیچ‌وقت راه خانه را گم نکنیم

و در قفس نیفتیم.

این راه‌، راه عشق است.

فراموش نکنیم مرغ از آن‌روز زینت‌بخش سفره‌های ما شد که پرواز را فراموش کرد.

مرغِ دل، در قفس روزمرگی‌ها می‌میرد.

دل، پرنده است،

آزادی می‌خواهد.

دل را رها کنیم

تا عشق بورزد.