*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

*‌ وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *

تخصصی ترین وبلاگ در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج

منظورم!!! حمایت.....نه....حرف دل است!!!

من یک وبلاگ در اختیار دارم  

و دوستانی........... 

 

که مدتی بود ناپدید بودند!!! 

 

تنها در این وبلاگ .....انگار سال هاست که می نویسم. 

 

من یک وبلاگ در اختیار دارم 

و دست نوشته های از جنس خود. ...... 

خودی که "من" واقعیش را فراموش نکرده! 

 

ومعتقدم عشق مانند دست نوشته هاست:: همه جا موجود است ...در هر جایی تاثیرگذار.... در هر موقعیتی حرف دل....نه در هر دلی! 

 

تو و من می نویسیم چون می دانیم و می خواهیم چون می توانیم پس::هستیم. 

 

بس از دیگر از این همه شعار خسته شدم..... 

چرا هر وقت خدا خواستم چیزی بگویم :   نگاهی کردی .سکوتت را فهمیدم .حرف نمی زدی اما بودی و من گرمای حضورت را درک می کردم. 

 

اما می خواهم بگویم یکبار هم شده که ::تو قدری عشق را جانانه زندگی کنی؟؟؟ شده نفس هایت را قدری جانانه کشی تا بفهمی من هم از توام....تو از من.... 

پس می نویسم چون خواسته ای از من! 

 . 

با توجه به سوءتفاهم های پیش آمده وظیفه خود دانستم تا در تایید سخن دوست گرامی خود بگوییم:::"" این وبلاگ همان طور که در نظرها هم فرمودم یک وبلاگ جمعی است و از هیچ حزب یا جناح یا کاندیدایی حمایت نمی کند..... 

بنده هم در نوشته های خود اگر کلمه و حرف خاصی را با تاکید فراوان بکار بردم(که خوشبختانه ویرایش شد) هیچ گونه منظوری نداشتم لااقل در این وبلاگ.....و اگر دست نوشته های بنده را مطالعه فرمایید متوجه می شوید... 

بنده در همان اوایل هم به دوستان مخالف خود فرمودم تنها در خارج از وبلاگ به بحث می پردازم و چند بار این نکته را متذکر شدم که در این وبلاگ نظر ندهند ولی خب.......... 

 

بازهم از دوستان و یاران بزرگوار خود پوزش می طلبم....موفق باشید

وقتی معلم رفت .....

  

 - آن روزها ‌ ُ چقدر زیبا بود که همگان خود را برابر می دیدیند و با هم دست برادری می دادند ... 

 

چه زیبا معلمی بود .... 

 

معلمی که شاگردانش را خوب اداره می کرد ... 

 

 

 

معلم رفت ... چون زمان رفتنش بود .... 

.. 

.... 

...... 

چند سالی هست که معلم رفته ..... 

.... 

..... 

....... 

 

شاگردان چه شدند ؟؟؟ 

 

وای که این ها به جان هم افتادند ..... 

... 

 

..... 

 

نمی دانند که دیگر چه بکنند ..... 

 

جیب ها را پر کنند یا دهان ها را .... 

 

به جان هم بپرند و یا ...... 

 

رنگ باری کنند یا ...... 

 

دنبال ......... 

 

چه خوش بود وقتی معلم بود .... 

 

 

--------------- 

 

* تذکر : همدردی وبلاگ  حمایت از کاندیدا را رسما تکذیب کرده و در این باب موضوع منتفی است . 

 

و با ادامه دهندگان برخورد خواهد شد .

سکوت.....روحیه نیک!

از سوی عشق می آیی ...فریب در کارت نیست. 

 

سلام(می کنی) و مانند هر روز با صدایی ضعیف اما زیبا و ظریف:....اجازه می خواهی! 

بلند جواب  می دهیم :سلام.  

 

خیلی خوب هست که دوباره می بینمت. در این روزها . دلم برایت تنگ شده.... 

 

راستش امروزه بیشتر به تو و دست های نجیبت فکر می کنم. 

 

بعد از آن روز یاد گرفتم همه انسان ها.....همه که نه! بیشترشان هم سر دارند و هم مغز. 

 

همیشه خدا ساکت بودی....نگاهت قرار سکوت داشت. 

سیدی را یاد گرفته بودی....به یا داشتی سیدی به نجابت است .

 

در چه فکری؟......زندگی کردن سخت شده!  

چند بار سعی کردم بپرسم دلیل سکوتت چه بود؟  

چرا هر وقت من احساس می کنم می خواهی فریاد زنی و حرفی... :  

می گویی:بگذریم..و می گذری و می بخشی.  

 

و من تازه یاد می گیرم ...با هر سختی :آسانی است!!!

  

اطلاعیه شماره ۲ در خصوص تالار همدردی

bullet اطلاعیه شماره 2 در خصوص تالار همدردی

سلام خدمت اعضاء محترم همدردی

یکم:  کار اختصاص سرور جدید و قوی برای تالار همدردی به پایان رسیده است و هم اکنون اطلاعات  به سرور جدید انتقال یافته است . بدیهی هست ، تنظیمات فنی کمی به طول خواهد انجامید لیکن همه سعی ما اینست که در همین هفته تالار مجددا  راه اندازی گردد.

دوم: رویکرد جدید در تالار همدردی متمرکز بر تخصصی بودن تالار بوده و الویت را به کیفیت خواهیم داد. لذا ما اعضای محدود، تاپیکها و پست های محدودی خواهیم داشت.

سوم: ما در رویکرد جدید سعی می کنیم حتی الامکان به تاپیک های اعضاء توجه نشان داده و پاسخگو باشیم. ولی با این وجود جوابدهی به کاربران در چارچوب وقت و توان مدیران تالار انجام می شود و مدیران تالار هیچگونه تعهدی از این بابت به اعضاء محترم ندارند.

چهارم:  فرم مشاوره اختصاصی با مدیر همچنان فعال هست و مراجعان محترم برای برخورداری از پاسخ اختصاصی می توانند کمافی السابق از آن استفاده کنند.

پنجم: قوانین تالار همدردی همانند گذشته لازم الاجراست و پرداخت هزینه مانع از اجرایی شدن این قوانین در مورد عضو خاطی نیست. در صورتیکه عضوی قوانین تالار همدردی را نقض کند پس از هشدار به او ، حساب کاربریش مسدود شده و حق هیچگونه اعتراضی نداشته و هزینه ای به او مسترد نخواهد شد.

ششم: اگر تالار همدردی دچار اشکال فنی شده یا از دسترس کاربران خارج شود، به تعداد روزهایی که تالار در دسترس نبوده است، به روزهای عضویت آنها افزوده خواهد شد، لیکن خسارتی به آنها پرداخت نخواهد شد.

هفتم: به اعضایی که از نظر کیفی در جهت ارتقاء محتویات تالار تلاش می کنند و با تاپیک ها و پستهای مفید خود به اعضاء کمک می کنند به تناسب  از 10 روز تا یکسال حق عضویت هدیه خواهد شد.

هشتم:  به کلیه عزیزانی که قبل از بازگشایی تالار فرم حق عضویت را کامل کرده اند  مبلغ 30000  ریال معادل 20 روز عضویت رایگان تالار همدردی،  به عنوان هدیه اعطاء می گردد.

 همچنین اعضایی که مسئولانه در امور زیر به  مدیریت تالار کمک کنند بر اساس نظر مدیران تالار ،  هدیه عضویت رایگان (10 روز تا یکسال) به آنها تعلق خواهد گرد.

- گزارش پستهای خلاف قوانین همدردی با کلیک روی گزینه ارسال گزارش در ذیل هر پست

- کاستن از تنش های حاکم بر بعضی تاپیک با پستهای آرامش بخش

- پاسخ سریع و مناسب به مراجعین با توجه به پاسخهای قبلی تخصصی و قرار دادن لینک پاسخهای قبلی برای مراجعین فعلی

- راهنمایی مراجعین تازه وارد

- پرهیز از زدن تاپیک های بی محتوا یا تکراری

- تشویق ، تشکر و رتبه دادن به اعضایی که پستهای مفید و با محتوا ارسال می کنند.

- توجه به تذکرات و نظرات مدیران همدردی در مسیر تخصصی کردن تالار

مدیر همدردی
 

انتخاب!!!

تا بحال انتخاب کرده ای؟؟؟ 

من زیاد اهل انتخاب نیستم...راستش اصلا اهلی نیستم تا............ 

 

همیشه می ترسیدم؛از این همه سه نقطه...   ولی از همه بیشتر ترسم از این بود که انتخاب شوم تا انتخاب کنم. 

نمی دونم از نوشته هام چه برداشتی می کنید اما..... 

اما هیچ وقت خدا سعی نکردم عکس آن چیزی باشم که هستم. یعنی خیالش را هم نداشتم .. به چیزی تظاهر کنم یا یک چیز دروغین را :حالا هر چه می خواهد باشد؛ پشت ظاهری زیبا و راسخ پنهان کنم. 

 

بهش فکر کردی .من و تو برای انتخاب فقط لحظه حال را در اختیار داریم ... 

می توانی هضمش کنی!   حال را ببین: 

نگاه کن!  اشتیاق را دیدی؟  

 

حقیقتش حالم دارد از بیشتر چیزها به هم می خورد.....اما نه بیشترشان!!! 

از همان هایی که ظاهری خندان و معصوم دارند ولی پشت نقابی از عقدها.انهم از جنس ریز و درشت.... 

راستش باز هم حالم بهم می خورد با این تفاوت که این بار از خودم. 

از خودی که باید انتخاب کند در صورتی که نمی پسندد.  نه اینکه مجبورم کرده اند نه. بلکه ترجیح می دهم اقدام کنم و خود را با خود واقعی اما کاذب تطبیق دهم. 

 

اینها را نوشتم تا بگویم: 

خودت بهتر می دانی که....از آخرین اشتیاقت 4 سال می گذرد!!!  

ومن دارم به تو فکر می کنم....ولی با این همه دلم برایت تنگ نمی شود...هرگز. منظورم را می فهمی...آری دیگر اشتیاقی به شما ندارم. 

 

فقط می توانم برایت دعا کنم .....دعا می کنم همیشه سبز باشی.